برگاااام،
درست وسط خواندن این کتاب، تو دنیای واقعی، ایران به اسرائیل حمله موشکی مستقیم کرد.
یادداشت پس از پایان کتاب:
من اهل تهران نیستم اما کاش می تونستم نماینده شهرمونو مجبور کنم این کتاب رو بخونه، تا به جای اینکه همه فکر و ذکرش گرفتن سهمیه آسفالت و تبلیغ خودش باشه، برای انتقال پایتخت و ایمن سازی تهران تلاش می کرد.
اصلا کاش این کتاب به جای ملت عشق و بقیه کتابهای زرد، جوری محبوب می شد که هممون حداقل یه نسخهشو تو کتابخونه هامون داشتیم.
و در آخر، خیلی ممنون از آقای نیما اکبرخانی که دلش برای ایران سوخت و ساکت ننشست.