جلاد لاغر

جلاد لاغر

جلاد لاغر

دارن شان و 1 نفر دیگر
4.1
48 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

100

خواهم خواند

18

شابک
9789645368287
تعداد صفحات
584
تاریخ انتشار
1398/5/5

توضیحات

        جیبل پسرکی با رؤیاهایی دور و دراز است که برای تحقق آرزوهایش راهی سفری شگفت‌انگیز می‌شود. او در زادگاهش از موقعیتی برتر برخوردار بوده است، ولی در این سفر پر از رنج و وحشت، سختی‌هایی را تحمل می‌کند و در شرایطی قرار می‌گیرد که گاهی خود را حتی پست‌تر از حیوان می‌بیند. بارها امیدش را از دست می‌دهد، از پیش گرفتن چنین سفری پشیمان می‌شود به زانو در می‌آید... و دوباره قد راست می‌کند. اما این افت و خیزها حاصلی دارند که نه فقط او بلکه هیچ یک از اعضای خانواده یا همشهری‌هایش هم تصور آن را نمی‌کردند.
      

لیست‌های مرتبط به جلاد لاغر

یادداشت‌ها

          دارن شان  برای  کتابخوانها  یک اسم آشناست.چه کتابهای او را خوانده باشند و چه نخوانده باشند. در دهه هشتاد که حسابی گل کرده بود، مشتری هایش چند کتاب قطور را روی هم گذاشته و با یک دنیا خوشحالی به خانه می آمدند،  پس از همین ابتدا بدانید که زبان مخاطب خصوصا نوجوان را بلد است.
داستان جلاد لاغر داستان یک سفر است. مواجهه با جهانی از تاریکی و سختی که قهرمان با آن مبارزه می کند و خواننده با هیجان آن را دنبال می کند.
دغدغه‌ی دارن شان نقد دنیای برده داری و زیر سوال بردن ارزش‌هایی است که دسته ای از انسانها را بر عده‌ی دیگر برتری می دهد.ارزش هایی از جنس نژاد و قومیت. او رفتار توام با خشونت انسانها نسبت به هم را نادرست می داند و   سعی می کند تخم محبت و رافت و مهربانی را در کتابش بکارد.
حدود سی چهل قسمت از کتاب را رنگی کردم. جاهایی که با کمک آموزه های کتاب مقدس و در لابه لای داستان و از زبان شخصیت‌های اصلی گفته می شود و روی منبر رفته است!
همه  حرفهایش را قبول ندارم. رفتارهای انسان در جامعه  بالهای پرواز اوست. اگر فقط عطوفت باشد و خشم  و جدیت حذف شود ،کار بشر می لنگد. البته به صورت ضمنی  خودش این مسئله را رد کرده است و بعصی افراد مفسد را لایق مجازات مرگ می داند ولی در پایان بندی باز هم روی  صلح طلبی افراطی تاکید می کند و مجازات مرگ را برای مجرم ناعادلانه می داند.
بعد از محتوا برسیم به عناصر داستانی کار که برایم دوست داشتنی بود.کشمکش های پر قدرتی که شخصیت در آن گیر می افتاد،جهان بر ساخته‌ی فانتزی و افسانه هایی که از آن در کار استفاده کرده بود،از نکات مثبت کار بودند.
خشونت و تصاویر چندش آور و مشمئز کننده در کتاب کم نبود و این عنصر را به عنوان عامل جذب داستان بسیار به کار برده بود.
در مورد پایان بندی می توانست بهتر عمل کند. 
بعصی از نویسنده‌ها آنقدر کم می گویند که خواننده در خماری اینکه بالاخره چه شد،باقی می مانند و بعضی آن قدر می گویند که خواننده دیگر حالش بد می شود. از بس کار را کش می دهند و همه آدمها را تا سالها بعد از پایان داستان رصد می کنند.
دارن شان جز گروه دوم است .خوب می شد  انتهای کار را قیچی می کرد.دلم می خواست به او بگویم فهمیدیم چه شد،توضیح کافی است!یک کم بگذار خواننده خودش تخیل کند!
در آخر اینکه از خواندن کتاب راضی‌ام و به نظرم چفت و بست داستانی خوبی داشت و جذاب بود. جلاد لاغر  را به +۱۵ساله های کتابخوان و فانتزی خوان تو صیه می‌کنم.

        

20

          جبیل پسرکی است که برای رسیدن به قدرت و نمایش خودش به عنوان فردی توانمند مسیری را شروع می کند که در آن ممکن است بازگشتی نداشته باشد. او سختیهای زیادی را متحمل می شود و  دوست عزیزی را پیدا می کند که درسهای زیادی به او می دهد. سفر، طولانی است پر از کشمکش و شناخت از خود و خدا. جالب است که اقوام زیادی در کتاب معرفی می شوند. به عنوان مخاطب اصلا نمی دانم هنوز هم این ادیان و این اقوام در دنیا موجود باشند اما آنچه که در این کتاب پر رنگ است، شناخت نوجوان داستان از خودش و  خداست. او در مورد اعتقادات گذشته اش دچار تردیدهایی می شود و به نیت قلبی اش می رسد.
کتاب صحنه های خشن زیادی دارد که برای مخاطب نوجوان مناسب نیست. شکنجه ها و رنج هایی که آدمها در داستان با آن رو به رو می شوند اذیت کننده است و به شکل کاملی توسط نویسنده توصیف شده اند .
با این تفاسیر این کتاب مناسب رده سنی بزرگسال است.
من این کتاب را در نرم افزار طاقچه خواندم. پر از غلطهای املایی بود. امیدوارم این موضوع بازنگری شود.
        

7

joiboy

1403/3/11

واقعا کتاب
          واقعا کتابیه که از شروعش خیلی خوشحالم....
کتابیه که با اینکه زود تموم شد ولی باهاش زندگی کردم. کتابی پر از درس و تلنگر.
این کتاب اصلا نوجوان نیست... یعنی اگر من چند سال پیش میخوندم یا اصلا خوشم نمیومد یا اصلا نمیفهمیدم که این کتاب چی میخواد بگه....
دارن شان توی نبرد با شیاطینم همین طور بود که کتاب کتاب نوجوانه ولی حرفی که داستان به خواننده منتقل میکنه یه نوجوان اصلا درکش نمیکنه....
توی این کتاب قشنگ معلومه که خیلی چیزا اومده دست دارن شان .... شخصیت پردازی عالی و روند تغییر شخصیت ها.... 
دنیا سازی ، ادیان مختلف که هرکدوم درسی رو گوشزد میکنن، نژاد های مختلف و سرزمین های مختلف که هرکدوم داستانی برای خودشون دارن....
بخوام به نکات مهم این کتاب اشاره کنم:
۱_ شخصیت پردازی : خیلی راحت ارتباط میگیرید هر کس عقیده و سبک گویش و رفتار خاص خودشو داره . شخصیت ها منطقی و با گذشت زمان تغییر میکنن و اولین نکته ای که منو جذب کتاب کرد همین شخصیت پردازی بود....
۲_دنیا سازی: خیلی توضیح نمیدوم چون اسپویل میشه ولی بدونید این دنیایی که برای این کتاب ساخته پتانسیل اینو داره که یه مجموعه از توش دراورد...
۳_ حرف داستان: مهم ترین چیز بعد شخصیت پردازیش همین بود... دید دارن شان نسبت به زندگی و دنیا رو دوست دارم .... دیدش به ادیان و خدایان دیدش به دین ها و مذهبی های هر دین..... 
شخصیت ها ، مناطق ، دین ها و کلا همه چیز توی این کتاب حرفی برای گفتن داشتن که واقعا خوب نویسنده حرفاشو پخش توی دنیاش بیان میکرد ....
۴_ مثل همیشه هیجان و استرس خیلی خوبی یه سری جاها وارد میکرد که این از کار هاییه که دارن شان توش استاده
۵_ پلات تویست های نسبتا خوبی هم داشت راضیم....😅
و دوباره مثل نبرد با شیاطین این کتاب بر اساس پلات redemption  هستش. پلات رستگاری.....فردی که دنبال حقیقت زندگی و زندگی سالم میره.... کسی از از پلیدی ها دست میکشه و زندگی رو اونطور که باید میبینه.... شروع داستان سادست ولی حرف و پایان داستان عمق و پیچیده ست.
کتابی بود عالی از هر لحاظ ... کتابی که هیچ وقت فراموشش نمیکنم....
الان واقعا انقدر تو شوک پایانشم نمیدونم چی باید بنویسم برای همین بیشتر احساس و حرفامو داخل یوتوب میزنم...
اونجا میبینمتون....🔥❤️
        

27

          من فانتزی خون نیستم.

 هری پاتر رو هم در دوره نوجوانی نخوندم با اینکه بعضی از دوستام در دوره دبستان این مجموعه رو خونده بودن. 

  سه سال پیش تصمیم گرفتم  همه قسمت های فیلم هری پاتر رو 
 ببینم تا متوجه بشم این هری پاتر چی داره که همه انقدر دوستش دارن. 

 دیدن فیلم هاش هم من رو به این نتیجه نرسوند که مجموعه کتاب هاش رو بخونم. با این حال دوستام  معتقد بودن که باید از همون اول کتاب رو میخوندم و مجموعه فیلم هاش در مقابل مجموعه کتاب هاش هیچی نیست.

من هیچ اطلاعاتی از کتاب های فانتزی نداشتم و حتی متاسفانه یک گاردی هم در مقابل کتاب های فانتزی داشتم!( نمی خوام بحث رو بازش کنم)؛ اما از وقتی بهخوان رو‌ وصل کردم  و یادداشت ها و لیست کتاب های فانتزی دوستان رو دیدم،  بعد از هفت ماه ( زمان کمی هم نیست) دیدگاه من تغییر کرد.

 تا این که جذب  یکی از یادداشت های دوستی در مورد  کتاب «جلاد لاغر» شدم. کتاب چند جلدی هم نبود و من تصمیم گرفتم کتاب رو شروع کنم.
(اصلا یکی از مشکلاتم با کتاب های فانتزی  این که معمولا معروف هاش چند جلدی هستن.) 

 صفحه اول کتاب با  جملاتی  شروع شده بود که من رو واقعا میخکوب کرد. بخاطر همین جملات صفحه اول،  حدود سه روز طول کشید تا کتاب رو  تموم کنم . 

 این کتاب فانتزی هم  از سیاست  و نظام سیاسی حرف داشت، هم از عقاید مذهبی و فلسفی و هم فرهنگی و اجتماعی. 
هیچ وقت فکر نمی‌کردم یک کتاب فانتزی این همه موضوعات مختلف رو تو خودش جا داده باشه. 

این کتاب مطمئنم کرد که من هم به زودی به دوستان فانتزی خون/ دوستداران کتاب های فانتزی خواهم پیوست.
        

43