از ترمه و تغزل: برگزیده شعر

از ترمه و تغزل: برگزیده شعر

از ترمه و تغزل: برگزیده شعر

عباس عارف و 2 نفر دیگر
4.1
17 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

29

خواهم خواند

3

در سینه تغزلی من اینک هزار چشمه غزل هر چشمه با هزار زمره را کد، زندانی است با من بگو شظ غنای مضطربم را سالم عبور دهم، تا تو از ازدحام این همه شنزار و شوره زار ای دریا!

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به از ترمه و تغزل: برگزیده شعر

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به از ترمه و تغزل: برگزیده شعر

یادداشت‌های مرتبط به از ترمه و تغزل: برگزیده شعر

            سال 81 بود گمانم هنوز چیزی از ادبیات سر در نمیاوردم اما شوری در سرم بود. اتفاقی به شب شعری رفتم که به نوبه خودش شلوغ شده بود چون که حسین منزوی قرار بود از زنجان بیاید تهران و در این شب شعر شرکت کند. 
مجری حمیدرضا شکارسری بود. یک عالمه شاعر جوان ریخته بودند توی سالن. دو سه نفرشان که قبل از منزوی رفتند شعر بخوانند به او ادای ادب و ارادت کردند. وقتی شکارسری از منزوی دعوت کرد و او رفت چهار پنج غزل خواند از جمله این یکی که به نظرم همه حاضران داشتند با او میخواندند
میکنم الفبا را روی لوحه سنگی
واو مثل ویرانی، دال مثل دلتنگی
بعد از این اگر باشم در نبود خواهم بود
مثل تاب بی تابی، مثل رنگ بی رنگی

من روی صندلی میخکوب شده بود. این غزل را هم خواند:
مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال نصیبی نمی برید از من
زمین سوخته ام ناامید و بی برکت
که جز مراتع نفرت نمی چرید از من

خیلی ها با او میخواندند. این غزل زیبا را هم برای امام حسین علیه السلام خواند:
ای خون اصیلت به شتک ها ز غدیران
افشانده شرف ها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده ...وآنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران

روز تکان دهنده ای بود. فکر میکنم قبل از آن اصلا اسم منزوی را هم نشنیده بودم. آمدیم و آمدیم تا سالهای بعد و شبهای فراوان با رفقای شاعر و زمزمه کردن این غزل محشر:
جز همین در به در دشت و صحاری بودن
ما به جایی نرسیدیدم ز جاری بودن
چالشت چیست؟ که تقدیر تو هم زین دو یکی است
از کبوتر شدن و باز شکاری بودن
دوست خواهی است به تعبیر تو یا خودخواهی؟
در قفس عاشق آواز قناری بودن

خلاصه این کتاب برای من سراسر خاطره است.