بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

در ستایش تاریکی: داستان های تخیلی

در ستایش تاریکی: داستان های تخیلی

در ستایش تاریکی: داستان های تخیلی

4.0
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

4

خورخه لوئیس بورخس یکی از برجسته ترین نویسندگان آمریکای لاتین بوده است. شهرت او بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است. بسیاری از منتقدین از وی به عنوان نویسنده ای پست مدرن نام برده اند. بورخس که در سال های پایانی عمر به مرور بینایی خود را از دست می داد، قبل از مرگ کاملاً نابینا شد.این کتاب از مجموعه «هزارتوی بورخس» منتشر شده است؛ مجموعه ای که به راستی شامل داستان ها و نوشته هایی است که خواننده را وارد هزارتوهای معنایی و تصویری می کند. بورخس استاد تلفیق مضامینی همچون رویاها، ادیان، افسانه ها و اساطیر، حیوان ها، کتاب ها و کتابخانه ها و … بود.در دیباچه ی این کتاب می خوانیم: شعر کمتر از سایر عناصر این کره، مرموز نیست. یک بیت موفق در اینجا یا آنجا نباید باعث شود خودمان را برتر بپنداریم، زیرا چنین ابیاتی هدیه ی شانس یا روح است؛ فقط خطاها از آن ماست. امیدوارم خواننده در صفحات کتاب من چیزی بیابد که سزاوار به یاد ماندن باشد. در این دنیا زیبایی بسیار رایج است…

لیست‌های مرتبط به در ستایش تاریکی: داستان های تخیلی

یادداشت‌های مرتبط به در ستایش تاریکی: داستان های تخیلی

رها

1401/03/08

            این کتاب از مجموعه "هزار توی بورخس" منتشر شده که شامل 36 داستان کوتاه از این نویسنده است.اولین کتابی بود که از بورخس می خوندم و اولین کلمه ای که در توصیف این کتاب و سبک نوشتن این نویسنده به ذهنم رسید "رئالیسم جادویی "بود و خب، حدسم هم اشتباه نبود 
!!کتاب سوم و بخش انتهایی کتاب رو بیشتر دوست داشتم ،به ویژه داستان سنگ هایی که بچه می کردند
بخش هایی از کتاب 
آیا گمان میکنی خداوند می تواند جایی را خلق کند که بهشت نباشد؟!آیا گمان می کنی هبوط آدم چیزی جز تشخیص ندادن این که در بهشت هستیم ،بوده؟
***
اکنون می دانم که واقعا مرا بخشیده ای ، زیرا فراموش کردن ، بخشیدن است
***
خداحافظی کردن نفی کردن جدایی است.مثل این است که بگوییم:امروز با رفتن به راه خودمان نقش بازی می کنیم،اما فردا همدیگر را خواهیم دید.انسان ها خداحافظی را ابداع کردند،زیرا به نوعی،خودشان را فناناپذیر می دانستند،حتی وقتی خودشان را وجودی عارضی و زودگذر می دیدند
***
تا وقتی پشیمانی باقی ست ، گناه هم باقی می ماند