شیطان در تصوف: تراژدی ابلیس در روان شناسی صوفیانه

شیطان در تصوف: تراژدی ابلیس در روان شناسی صوفیانه

شیطان در تصوف: تراژدی ابلیس در روان شناسی صوفیانه

پیتر جی. آون و 2 نفر دیگر
4.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

کتاب شیطان در تصوف: تراژدی ابلیس در روان شناسی صوفیانه، نویسنده پیتر جی. آون.

یادداشت‌های مرتبط به شیطان در تصوف: تراژدی ابلیس در روان شناسی صوفیانه

            در میانه‌ی رمضان یادداشت کوتاهی نوشتم در باب شیطان. چند گزاره بود که از قرآن استخراج کرده بودم. گزاره‌هایی که به نظرم مقصود از بیان برخی داستان‌های قرآن بودند و در زندگی به کار می‌آمدند. در طول یادداشت، شیطان برای من یک شخصیت و کاراکتر و کانسپت و نماد بود نه یک شخص.
این کتاب، تحقیقی است که در دانشگاه هاروارد انجام شده است. فصل اول کتاب به بررسی شیطان در احادیث اهل سنت می‌پرداخت. خوشم نیامد. فضل بعدی قرآن بود و تقریبا همه‌ی گزاره‌ها به جز تضاد شیطان با رحمان را آورده بود. فصل قرآن نظرم را در مورد کتاب و تسلط نویسنده به منابع عوض کرد. فصل‌های بعدی به متون صوفیان بزرگ می‌پرداخت. داستان‌ها و بن‌مایه‌ها را استقرا کرده بود و به عناوینی عجیب و جذاب رسیده بود:
- ابلیس یک چشم که سرشت خاکی انسان را دید اما روح الهی وی را ندید.
- ابلیس گناه «من» که خودبرتربینی‌اش او را بدبخت کرد.
- ابلیس میان اراده و امر خدا و شکل‌گیری شخصیت ابلیس در میانه‌ی فرمان سجده و اراده به عدم سجده از سوی خداوند. 
- ابلیس واعظ و موحد و شهید که سجده به مخلوق را روا نمی‌داند و تنها عاشق خالق است.
- ابلیس حاجب که رسیدن به درگاه الهی جز با پشت سر گذاشتن او ممکن نیست.
همچنین در فصل جمع‌بندی نیم‌نگاهی به سرشت شر و تضاد و نسبت این‌ها با خداوند شده بود و بسیار شیرین بود. تسلط و مقوله‌بندی‌های نویسنده در بخش‌هایی از کتاب که با نویسنده حوزه‌ی مشترک مطالعاتی داشتم، مرا به تحسین واداشت. به همین شیوه می‌شود کتاب‌هایی نوشت در باب همه‌ی انبیاء و همه‌ی پدیده‌های طبیعی در قرآن و سنت و میراث تصوف. چیزی که شاید ذیل عنوان علمی انسان‌شناسی نمادین بگنجد. امیدوارم خداوند خانم شیمل را بابت معرفی این کتاب بیامرزد و کوشش‌های نویسنده را قبول فرماید. در ستایش ترجمه نیز همین بس که مترجم غایب بود. نیک می‌دانم که ترجمه‌ی چنین کتاب پرحجم و پر تحقیقی چه کار دشواری است. خدا ایشان را نیز اجر دهد. کاش روزی برسد که نمادهای دینی را بفهمیم و نیازی نباشد نام‌هم‌زبانان اقصای جهان و ینگه‌ی دنیا بیایند و ترجمه‌های پدران دلسوز و موحدمان را از دین به یاد ما بیاورند.