شب های حرم خانهشب های حرم خانهمریم بصیری و 1 نفر دیگر3.816 نفر |8 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن1خواندهام24خواهم خواند7توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگراثر شایستهی تقدیر در دومین دوره جایزه دعبل در رشتهی ادبیات داستانی (1396)جایزه دعبل خزاعی ادبیات داستانی رمان ادبیات ایرانلیستهای مرتبط به شب های حرم خانهفاطمه دنیادیدهکتاب های داستانی مرتبط با محرم4 کتابکتاب هایی مناسب خوانش در ایام محرم016مهتاب تیموریخوانده شده های 139953 کتابکتابهای خوانده شده از مرداد 1399019یادداشتهای مرتبط به شب های حرم خانهنگار زرگر1401/03/03 چقدر من این کتاب رو دوست داشتم! یکی از چیزهایی که خیلی خیلی برام جالب بود ایرانی بودن زرق و برق زندگی درباری بود. داستان توی دورهای اتفاق میافته که آدمهای باکلاس کلاس رو با شبیه اروپاييها بودن يکي نميدونستن. کتاب پر از شربت بيدمشک و چاي زنجبيل و لوز و راحت الحلقوم و حوردنيهای جورواجوریه که من خیلیهاشونو حتی به اسم هم نمیشناسم. پر از بوی گلاب و سرخاب و سفیداب و ادویه و عطره، پر از منبت و مرصع و زریدوزی و آینهکاریه. خوندن همچین سبک زندگیای و همچین تعریفی از تجملات هوش از سرم پروند. نمیدونم چی شد همهی اون چیزهای معرکه رو فراموش کردیم! کتاب البته از خیلی جهات دیگه هم به نظرم جذاب اومد: این که همه اون طور با احترام از امیرکبیر حرف میزدن، اون همه اهمیت رمل و جادو و فال توی زندگی مردم، اسمهای قشنگ خانمها که هر چی ازشون بخونم و بشنوم قشنگیشون برام کم نمیشه... ولی این موضوع که کتاب در مورد نیمهی زنانهی جامعهی دوران ناصرالدین شاه بود به نظرم از همه چیز بیشتر شایستهی جیغ و کف و هوراست. گلبخت دوست داره بخونه، بنویسه، دوست داره تعزیههایی به بزرگی تعزیههای مردها داشته باشه، ناراحته از این که زنها نمیتونن برن دارالفنون، و به این فکر میکنه که کاش میتونست شاگردی کمالالملک رو بکنه. طرز تفکر این دختر قرار میگیره در مقابل حرفهای دردناک بقیه، در مقابل رفتارهای حقیر زنهای پادشاه با همدیگه و شور و اشتیاق بیمارگونهشون برای این که «برای پادشاه» پسر به دنیا بیارن که بشن «سوگلی»، در مقابل خانمی که میخواد دختری رو برای پسرش صیغه کنه و بعد از یه مدت که وقت ازدواج اصلی پسره رسید، دختر صیفه رو «پس بفرسته». و همهی این قضیه جدی جدی دردناکه. آدم به این فکر میافته که اوکی، اگر دویست سال پیش همچین طرز نگاهی وجود داشته میشه به خاطر نادانی مردم اون دوره زمونه، و عدم دسترسیشون به هر اطلاعاتی غیر از اونهایی که از بچگی تو مغزشون کردهن توجیهش کرد؛ ولی یه خورده ضایع نیست که دقیقاً همون افکار الان هم، حالا شاید با دوز پایینتر، سر و مر و گنده وجود دارن؟ 04فائزه عابدی1402/06/12 ماجراهایی جالب در حرم سرای ناصر الدین شاه 03فاطمه الزهرا افشاری پور1401/09/28 اولای کتاب از این همه اسامی سردرگم بودم و کلی باید از مغزم کار میکشیدم تا اسامی رو به ذهنم بسپارم رفته رفته به روند کتاب عادت کردم کتاب خوبی بود واقعاً خدا رو شاکرم که تو دوران ناصرالدین شاه زندگی نمی کردم، چون ممکن بود منم میشدم یکی از زن صیغه ای های ناصرالدین شاه 🤣 قبلا ها دوست داشتم تو زمان قاجار زندگی میکردم ولی بعد خوندن این کتاب به کل نظرم عوض شد حال و هوای کتاب رو دوست داشتم فضای قدیمی و قشنگی که به تصویر کشیده بود نویسنده از غیرت اون زن ناصر الدین شاه خوشم اومد که وقتی حکم حرام بودن تنباکو اومد دستور داد همه قلیون ها رو جمع کردن، این نشون میده می تونی زن شاه مملکت باشی ولی اینقدر به حرف مرجع تقلیدت بری برعکس الان که خیلی از پولدارهای ما دیگه نه احترامی برا مرجع تقلید قائلن،نه برا خدا نه برا پیغمبر و اهل بیتش درمورد واژگان جدید کتاب هم خب خیلی هاشو بلد نبودم از یک جایی به بعدم حوصلم نمیگرفت که برم سرچ کنم و رد میشدم ازش 😂 من نقش عبدالحسین رو تو کتاب نفهمیدم واقعا چرا باید عاشق دختره میشد؟😐 آخرش هم نفهمیدم سنبل سادات زن ملاعلی شد یا نه ؟!🤨 یکسری قسمت ها رو ناتموم گذاشته بود نویسنده که خب جالب نبود برام 🤷🏻♀️ در کل اگر کتاب تاریخی دوست دارید پیشنهاد میکنم این کتاب رو 014فاطمه دنیادیده1402/02/20 قصه_شب_های_حرم_خانه مریم بصیری نشر اسم ۳۴۴ صفحه رمان ایرانی یک کتاب خیلی خوش خوان و دوست داشتنی ...از اونها که حتی موقع غذاخوردن و بازی با بچه هم دوست داری باز باشه و بخونی(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل )😁 نکاه به اسمش نکنید کتاب مودب و تقریبا تمیزیه .. زمینه داستان در حرم خانه ناصرالدین شاه می گذره و زنان حرم خانه نقش های اصلی کتاب هستند حالا اینکه نویسنده چطور با این زمینه تونسته در مورد محرم و عاشورا و این چنین مضامین مذهبی سخن بپراکند😜 خودتون بروید و بخوانید ..😉 اها یادم رفت یک مقدار هم تاریخ معاصر داره .. یعنی عاشق رمان هایی هستم که به زبان فارسی قدیم نوشته می شن و اسم ها و لغات قدیمی داره . یک رمان زیبا با طرح جلد زیباتر .. من واقعا با این رمان ارتباط برقرار کردم و از خرید و مطالعه کتاب واقعا راضی هستم . 00کوثر دماوندی1401/10/12 دوسش داشتم. غم انگیز که در طول تاریخ ما زنها همدیگه رو مدام قضاوت و تخریب کردیم؛ فرقی نمیکنه چه در زمان بی سوادی چه در زمان باسوادی عده زیادی از ما زن ها به هم خیانت کردیم و به قول ویرجینیا وولف حکم ایینه ای رو داشتیم ک مردها رو بزرگ تر چیزی که هستن نشون بدیم. و به قول داستایوسکی انسان موجودیست که به همه چیز عادت میکند؛ متاسفانه ما هم عادت کردیم به خود تحقیری. کاش زنهایی که تلاش کردن در چنین جامعه با حفظ زنانگی استقلال و موجودیت داشته باشن رو بیشتر بشناسیم و معرفی کنیم. از خانم بصیری ممنونم. کتاب اشکال هم داشت اما کلیت داستان ارزش وقت گذاشتن داشت. 017عطیه عیار1402/04/28 چرا این کتاب به این قشنگی دیگه چاپ نمیشه و نسخه کاغذیش هیچجا نیست؟ به شدت توصیه میشه. 03مهتاب تیموری1401/03/03 بامزه بود داستانش.برای روزهایی که یه داستان میخواین که ذهنتون رها بشه عالیه.شخصیت پردازیهاشو دوست داشتم.این همه شخصیت وارد داستان کنی و بتونی خوب از پسش بربیایی واقعا هنرنویسندگی رو میرسونه.فقط قصه ی دلدادگی گلبخت و عبدالحسین اگر به نتیجه میرسید خوشحال تر میشدم.اینکه یه ربطی بین خاتون و پسرش و عبدالحسین خطاط برقرار کرده و نصفه زهاش کرده جز نقطه ضعف های طرح داستان بود و اینکه گاهی نوع روایت با زمان اتفاق حوادث همخوانی نداره.با خوندنش غرق میشین توی داستان.از اینایی هست که کتاب رو نمیشه زمین گذاشت :) 03علی حاجیلو1401/11/15 کتاب را به خاطر طرح جلد زیبایش خریدم. اصولا کارهای مجید زارع برایم کاملا قابل تشخیص است. شروع به خواندن کتاب کردم و از خواندن کتاب لذت بردم. خرده داستانهای کتاب به خوبی پیش میرود و خواننده را با خود همراه میکند؛ اما کاش کتاب قصهی مرکزی پررنگتری داشت که البته به نظر من فقدان این قصه نقطه ضعف کتاب نیست و انتخاب نویسنده در شیوه روایت برای من قابل احترام است و صرفا از جهت سلیقهی فردی این نکته را عرض کردم. 220