بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فلسفه اخلاق

فلسفه اخلاق

فلسفه اخلاق

ویلیام فرانکنا و 2 نفر دیگر
3.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

هدف کتاب حاضر آشنا ساختن دانشجویان و خوانندگان عادی با شاخهای از فلسفه موسوم به «فلسفه اخلاق» است. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا برخی از موضوعات معمول فلسفه اخلاق را ارائه کند که مبتدیان این دانش و دیگران باید بدانند. لیکن اینگونه نیست که این نوشتار خلاصهای باشد از آنچه مورد اتفاق فلاسفه اخلاق است. هدف نویسنده در این کتاب نه صرف معرفی مسائل و مواضع فلاسفه اخلاق، بلکه تفکر درباره فلسفه اخلاق نیز هست، یعنی کوشیده است تا رسالهای در فلسفه اخلاق بنگارد که در آن برخی از دیدگاهها و استدلالهای خودش را پیش بکشد، در عین حال که مقدمهای بر این موضوع بهطور کلی بهدست میدهد. روش نویسنده نه صرف ارائه اطلاعات، بلکه واداشتن خواننده به تفکری بهتر، واضحتر و فلسفیتر درباره پرسشهای اخلاقی باشد.

لیست‌های مرتبط به فلسفه اخلاق

یادداشت‌های مرتبط به فلسفه اخلاق

            در سرتاسر زندگی بسیار سعی کردیم شخص خوبی باشیم و وظایف خود را آنچنان که باید و شاید انجام دهیم. در پی انجام اموری بوده‌ایم که به نفع همگان باشد. هستند افرادی که ما و آنچه را که انجام می‌دهیم دوست ندارند و ما را برای جامعه خطرناک می‌دانند. اگرچه نمی‌توانند درستی این مطلب را اثبات کنند. فلسفه اخلاق یا تفکر فلسفی درباره اخلاق و مسائل اخلاقی و احکام اخلاقی. فلسفه اخلاق وقتی پدیدار می‌شود که از مرحله‌ای که در آن به وسیله قواعد سنتی اداره می‌شویم و حتی از مرحله‌ای که قواعد در آن به نحوی درونی شده‌اند که می‌توان گفت هدایت شدۀ درون هستیم به سوی مرحله‌ای‌ گذر کنیم که در آن مستقلاً و با مفاهیم دقیق و کلی بیاندیشیم و به عنوان عاملان اخلاقی به نوعی خودمختاری برسیم. سه نوع تفکر هستند که به گونه‌ای با اخلاق در ارتباطند.اول نوعی تحقیق تجربی، توصیفی، تاریخی یا علمی مانند کاری که انسان‌شناسان، تاریخدانان، روانشناسان و جامعه‌شناسان می‌کنند. در اینجا هدف این است که پدیده اخلاق، توصیف یا تبیین شود یا نظریه‌ای درباره سرشت بشری به دست آید که دربردارندۀ مسائل اخلاقی باشد. دوم نوعی تفکر هنجاری. تفکری که هرکسی می‌پرسد چه چیزی درست، خوب یا وظیفه است. مثلاً معرفت خوب است یا آزردن دیگران بد است. سوم تفکر تحلیلی، انتقادی یا فرا‌اخلاقی. اخلاق تحلیلی، مشتمل بر تحقیقات و نظریات تجربی یا تاریخی نیست. همچنین پرداختن یا دفاع از هیچ حکم هنجاری یا ارزشی هم نیست. این اخلاق سوالات منطقی معرفت‌شناختی یا معناشناختی را مطرح کرده و به آنها پاسخ می‌دهد. اکثر فیلسوفان اخلاق متاخر، فلسفه اخلاق را به تفکر در همین نوع سوم محدود کرده‌اند. تمام مسائل روانشناسی و دانش تجربی، همچنین سوالات هنجاری درباره آنچه خوب یا درست است را از آن خارج می‌کنند. اما این کتاب فلسفۀ اخلاق را شامل فرا‌اخلاق دانسته و آن را در بر‌دارنده اخلاق هنجاری یا تفکر از نوع دوم نیز به شمار آورده. گاهی لفظ دیگری هم برای اخلاق به کار برده می‌شود. اخلاقی که در این کتاب مورد نظر است معادل با درست یا خوب و مقابل ضد اخلاقی می‌باشد.اخلاق مانند زبان کشور یا مذهب، پیش از فرد وجود دارد که او در آن داخل شده و کمابیش در آن سهیم می‌گردد و پس از او نیز به وجودش ادامه خواهد داد. اجتماعی بودن اخلاق صرفاً به این معنا نیست که نظامی حاکم بر ارتباطات افراد باشد. چنین نظامی می تواند کاملاً ساخته و پرداخته خود شخص باشد. همانگونه که برخی از اجزای نظام عملی شخص در ارتباط با دیگران تقریباً به طور اجتناب ناپذیر این چنین است. مثل اینکه بگویم قاعدۀ من این است که اول لبخند بزنم. اخلاق به این معنا تا حد وسیعی اجتماعی است. همچنین ضمانت‌های اجرایی و کارکرد‌هایش هم اجتماعی است. به هر حال وقتی فرد با آن مواجه می‌شود اخلاق، ابزاری در دست جامعه است برای ارشاد و راهنمایی افراد و گروه های کوچک‌تر. ابزاری به عنوان یک کل. گویا یک فرد، یک خانواده یا یک طبقه اجتماعی نمی‌تواند از اخلاق یا دستورالعمل اخلاقی مشخصی متفاوت با اخلاق یا دستورالعمل اخلاقی جامعه‌اش برخوردار باشد. به هر حال اخلاق چه یک ابزار برای جامعه انگاشته شود و چه یک نظام شخصی، باید مقابل مصلحت‌اندیشی قرار بگیرد. این مصلحت‌اندیشی ممکن است خود فضیلت اخلاقی هم باشد. اگر اخلاق را یک نظام اجتماعی برای تنظیم در نظر بگیریم از یک سو شبیه حقوق است و از سوی دیگر مانند قرارداد و آداب اجتماعی. همه این نظام‌ها اجتماعی اند اما مصلحت اندیشی این طور نیست و اصطلاحاتی مانند "درست" و "باید" در همه آنها به کار می‌رود. به گفته سقراط فیلسوفان متاخر هم تاکید کرده‌اند که اخلاق کاربرد عقل و نوعی خودمختاری را از طرف خود فرد ترویج می‌دهد. کتاب این برداشت را دارد که هدف اخلاق حتی در قالب نهاد اجتماعی زندگی، خود رهنمونی عقلانی یا خودخواستگی عقلانی است. متیو آرنولد معتقد است که اخلاق از ما می‌خواهد حاکم بر خویش و در آستانۀ قانون باشیم.
          
            فلسفه اخلاق

سلام. بدون مقدمه به سراغ معرفی این کتاب را می رویم.
در فصل نظریه های خودگروانه و دیگر گروانه با مثال هایی مواجه می شویم که طرفداران هر نظریه برای نشان دادن ضعف های نظریه حریف مطرح کرده اند. یکی از آنها بدین شرح است:
-اگر فردی را برای لذت بردن از تماشای اقیانوس به ساحل ببرید بر اساس "نظریه خودگرا" شما یا وجود زحمتی که متحمل می شوید از لذت بردن آن فرد لذت می برید و رضایت خاطر می یابید. از سوی مقابل "دیگرگرا" می گوید:همیشه مقداری حس نوع دوستی در سرشت بشر هست که هرچند خودش هم ممکن است از کار نیک لذت برد اما مبدا اصلی انجام کار خیر همان حس درونی بوده است. (مضمون بیان باتلر در ذیل بحث خودگروی روان‌شناختی)
یک سوال: حال اگر آن فرد را به اقیانوس بردیم و او از آن لذت نبرد آیا بر اساس نظریه خودگروا فرد خیر لذت نخواهد برد؟ پاسخ را در صفحات۵٩ و ۶٠ بجویید! 
 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 
در فصول میانی با نظریات اخلاقی بیشتری آشنا می شویم مانند: 
سودگروی عمل نگر، سودگروی عام و سودگروی قاعده نگر
مولف با مطرح کردن هر کدام و بیان چند مثال سعی می کند تا مهمترین عناصر در تعریف فعل یا گزاره اخلاقی را بیابد. نکته جالب این است که در مقام عمل و بررسی مسائل به تزاحم های مختلفی بر می خورد و هرچه جلوتر می رود به عناصر و عناوین تازه ای می رسد که نسبت امتیاز یک فعل از فعل دوم در یک موقعیت خاص را تغییر می دهد.
-------------------------------------------
همانطور که از اسم کتاب بر می‌آید غور و جستجو در میان ده ها تعریف و نظریه پیرامون چیستی اخلاق و فعل اخلاقی و خاستگاه آن موجب می شود تا ما با اثری علمی و نه صرفا گزارشی ترویجی مواجه باشیم به طوری که مقایسه میان ده ها تعریف و بررسی نسب منطقی بین اجزای آنها حتی برای بنده نیز گاهی با غلبه حس ملالت همراه می شد. وجه اثباتی کتاب و کم بودن مثال های جذاب جزئی به شدت از گیرایی آن کاسته به طوری که پس از مطالعه ۴٠ صفحه ممکن است از خود بپرسی حال این همه کر و فر و بالا و پایین نهایتا در جنبه عملی چگونه می خواهد خود را بنماید؟! به ویژه در مواضعی که نویسنده در چندین نوبت اذعان می کند احکام نظری و تئوریک بررسی شده با احکام عملی و کاربردی در دنیای واقعی فرق خواهد کرد و استدلال ها یارای مقابله با شرایط میدانی را نخواهند داشت.

پ: این کتاب٢۴٢ صفحه ای که سال ها در کارتن خاک می خورد و به حکم کفاره آثاری که هنوز نخوانده ام مطالعه شد همراه شد با تکان دادن گاه و بی گاه نوزاد کوچک ما که خود البته قندی شد بر طعم تلخ مستدلات بی روح این اثر.