بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شرارتی زیرآفتاب

شرارتی زیرآفتاب

شرارتی زیرآفتاب

آگاتا کریستی و 1 نفر دیگر
3.6
8 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

6

هرکول پوآرو برای تغییر آب و هوا و برخورداری از آفتاب به جزیره اسماگلرز در خلیج لدرکومب رفته و در هتل جالی راجرز اقامت دارد. ولی بیشتر از آفتاب به مهمانان هتل توجه دارد: روزامند دارنلی، طراح لباس و پدر استفن لین، کشیش متخصص رفتار زنها، و خانم و آقای گاردنر، زن و شوهری آمریکایی، و هوراس بلات، میلیونری نفرت انگیز، و سرگرد باری، ارتشی بازنشسته، و پاتریک و کریستین ردفرن که از همه لحاظ نقطه مقابل هم اند، کریستین کمرو و گوشه گیر است و پوست سفیدش را از آفتاب دور نگه می دارد و پاتریک برعکس، سالم و سرزنده و قبراق است و آشکارا برای زنها جذابیت زیادی دارد. از دیگر مهمانان هتل، خانواده سه نفری مارشال است. کاپیتان کنت مارشال همراه با دختر جوانش، لیندا، و مهمتر از او همسر فوق العاده زیبایش، آرلنا مارشال که علاقه شدیدی به پاتریک ردفرن پیدا می کند. هرکول پوآرو که همیشه برای دیدن تقابلهای مختلف چشم تیزبینی دارد، رفته رفته می فهمد که بیشتر مهمانان هتل به نوعی با آرلنا مارشال در ارتباط هستند و هریک به دلیلی از او نفرت دارند ... "شرارتی زیر آفتاب" به نظر بسیاری از خوانندگان از کارهای خیلی خوب کریستی است. پوآرو در این داستان با نهایت دقت و وسواس عمل می کند و سعی دارد ظاهر آراسته و با وقار خود را در هوای کنار دریا و زیر تابش آفتاب حفظ کند.

لیست‌های مرتبط به شرارتی زیرآفتاب

جیب پر از چاودارده بچه زنگیجنایت خفته

ملکه ی جنایت:آگاتا کریستی

31 کتاب

ویرایش،با تشکر ازAmaryllis@ لیست تمام آثار آگاتا کریستی. جالبه بدونید خانم کریستی آثار عاشقانه هم نوشته که البته با نام مستعار چاپشون کرده... تعدادی را خودم‌خوندم که توضیح مختصری دارن بقیه را نخوندم و صرفا نام انگلیسی اثر و ترجمه ی فارسی اش را نوشتم.تعدادی هم داستان کوتاه هستند که باز هم قید شده.کریستی یک کتاب هم به نام دریاسالار شناور داره که با همکاری انجمن کاراگاهان نوشته. اثار عاشقانه کریستی با نام مری وستمکوت، که احتمالا ترجمه هم ازشون پیدا نکنید.چون چندان مورد توجه خوانندگان نبودن.. ۱.نان غول پیکر ۲.پرتره ی نا تمام ۳.غایب در بهار ۴.گل رز و درخت سرخدار ۵.دخترِ دختر ۶.زحمت اما صرفا برای عاشقان دنیای جنایت، ۱.ماجرای اسرا امیز در استایلز ۲.دشمن مخفی(دشمن پنهان) ۳.قتل در زمین گلف ۴.مردی در لباس قهوه ای ۵.راز دودکش ها(قضیه ی نامه های عاشقانه) ۶.قتل راجر اکروید،یکی از متفاوت ترین اثار کریستی. ۷.چهار بزرگ(چهارغول بزرگ) ۸.راز قطار آبی ۹.راز هفت ساعت ۱۰.قتل در خانه ی کشیش،اولین حضور خانم مارپل. ۱۱.راز سیتافورد ۱۲.خطر در خانه ی آخر ۱۳.لرد اجورد می‌میرد ۱۴.قتل در قطار سریع و السیر شرق،بهترین اثری که تا به حال خوانده ام. ۱۵.چرا از اوانز نپرسیدند ۱۶.تراژدی در سه پرده ۱۷.مرگ‌در میان ابرها ۱۸. قتل‌های A.B.C(قتل های الفبایی) ۱۹.قتل در بین النهرین ۲۰.ورق ها روی میز ۲۱.شاهد خاموش ۲۲.کریسمس پوآرو(جنایت در کریسمس) ۲۳.ملاقات با مرگ ۲۴.و آنگاه هیچ‌کس نماند(ده بچه ی زنگی) ۲۵.سرو غمگین ۲۶.یک،دو،سگک کفش من(جنایت های میهن پرستانه) ۲۷.شیطان زیر‌آفتاب(شرارتی زیر آفتاب) ۲۸.ان یا ام؟ ۲۹.جسدی در کتابخانه ۳۰.پنج خوک‌کوچک،بازخوانی یک‌جنایت قدیمی توسط هرکول پوآرو ۳۱.انگشت متحرک(دست پنهان) ۳۲.به سمت صفر(به طرف صفر) ۳۳.جنایت خفته،بازخوانی یک جنایت قدیمی با حضور خانم مارپل ۳۴.اعلام یک قتل ۳۵.گناه مضاعف«داستان کوتاه» ۳۶.مرگ در پایان می‌آید(و سرانجام مرگ) ۳۷.حفره(قتل در تعطیلات) ۳۸.سیانور درخشان(نوشابه با سیانور) ۳۹.سگ شکاری مرگ(شاهدی برای دادگاه) ۴۰.اقای کوئین مرموز«داستان کوتاه» ۴۱.آینه ی سرتاسر ترک برداشته ۴۲.فیل ها به یاد می‌آورند ۴۳.به بغداد آمدند ۴۴.موج سواری ۴۵.گربه ای در میان کبوتران(گرگ در لباس میش) ۴۶.مرگ بر روی نیل ۴۷.جیبی پر از چاودار ۴۸.مقصد نا معلوم ۴۹.در هتل برترام ۵۰.شب بی پایان ۵۱.حماقت مرد مرده(شکار قاتل) ۵۲.ماجرا های پارکر پاین(خانه ای در شیراز)«داستان کوتاه» شامل ۱۲ داستان کوتاه با حضور شخصیت پارکر پاین. ۵۳.تله موش«نمایشنامه» ۵۴.نخستین پرونده های پوارو«داستان کوتاه» ۵۵.مصیبت بیگناهی ۵۶.دختر سوم ۵۷.معمای کارائیب ۵۸.سوزش سر انگشتان ۵۹.سیزده معما«داستان کوتاه» ۶۰.خانه ی کج(خانه ی وارونه) ۶۱.مرگ‌خانم مک‌گینتی ۶۲.پس از تشییع جنازه ۶۳.چشم بندی ۶۴.قتل در مجتمع مسکونی(جنایت در شب آتش بازی)«داستان کوتاه»،شامل سه داستان از پوآرو ۶۵.هیکوری دیکوری داک(قتل در خوابگاه دانشجویی) ۶۷.الهه ی انتقام ۶۸.پرده ۶۹.تحقیقات پوآور«داستان کوتاه» ۷۰.اسب رنگ پریده(مرکب مرگ) ۷۱.ساعت ها ۷۲.جشن هالووین ۷۳.مسافری به فرانکفورت ۷۴.پوستر سرنوشت(دروازه ی سرنوشت) ۷۵.قطار ۴:۵۰ پدینگتون ۷۶.شرکا در جنایت(شرکای جرم)«داستان کوتاه» ۷۷.رمز و راز لیسترودیل(اواز قو)«داستان کوتاه» ۷۸.مشکل در خلیج پولنسا«داستان کوتاه» ۷۹.روشنایی ماندگار«داستان کوتاه» ۸۰.دوازده خان هرکول«داستان کوتاه» ۸۱.ماجرای پودینگ کریسمس(رویا)«داستان کوتاه» ۸۲.سه موش کور«داستان کوتاه» ۸۳.راز رگاتا(راز مسابقه ی قایق رانی)«داستان کوتاه» ۸۴.پرونده اخر خانم مارپل«داستان کوتاه» ۸۵.قتل آسان است و پایان ضمیمه ی کتاب ها باشه برای بعد...

یادداشت‌های مرتبط به شرارتی زیرآفتاب

امروز هوا
            امروز هوا مرطوب بود. باد می‌وزید. باران می‌بارید. مِه هم همه‌جا را گرفته‌ بود، طوری که آدم هیچ‌جا را نمی‌دید. ولی الآن چی؟
الآن مِه ناپدید شده. آسمان صاف است و ستاره‌ها می‌درخشند. زندگی هم این‌طوری است، مادام.🌱
.
هرکول پوآرو برای تعطیلات به جزیره ای میره و در هتلی ساکن میشه که مهمان های متفاوتی در اون حضور دارن؛ یکی از این افراد آرلنا استوارت، همسر کنت مارشال، هستش که بخاطر زیباییش خیلی مورد توجهه.
ولی  یه روز جسدش رو کنار ساحل پیدا می‌کنن...
یعنی کدوم یکی از مهمون‌ها قاتله؟
انگیزه‌ش چیه؟
.
داستان نسبتا جالبی داشت، ولی من پایان‌بندی کتاب رو دوست نداشتم. بیش از حد برنامه‌ریزی شده بود.
.
مثل سایر کتاب‌های کریستی که خوندم، شخصیت‌پردازی خوبی داشت :
«تا حالا کمتر احساس کرده بود که به او به چشم آدم نگاه کنند؛ به همین‌دلیل وقتی حس می‌کرد کسی به چشم آدم نگاهش می‌کند، از صمیم قلب ممنون می‌شد.»

«هنوز بچه بود و درک درستی از ابعاد و اندازه‌ها نداشت. یک‌ سال برایش به اندازه ابدیت طول می‌کشید.»
‌.
پنجم دی ماه ۴۰۲
          
уσтαв

1402/12/12

            دیشب دقیقا ساعت ۱۲ یعنی ۰۰:۰۰ کتاب رو تموم کردم.
این کتاب از کتاب قبلی که از آگاتا کریستی خوندم خیلی خوب و قشنگ تر بود توی قبلی مطمئن بودم دنبال کی می گردیم و قاتل کیه ولی همدستش رو تشخیص ندادم کامل و فقط یه حدس و به قول معروف تارگت سفید مایل به خاکستریم بود اما توی شرارتی زیر آفتاب سرنخ ها رو اشتباه برداشت کردم و با اینکه فقط دوتا کتاب از خانم کریستی خوندم ولی کاملاً متوجه شدم که ایشون دوست دارن پایان چه شکلی باشه و به خوانندگان کتاب سرنخ رو میگن حتی به قاتل اشاره می کنن ولی جوری نمایش می دن که انگار اصلاً اون سرنخ ها درست نیست و میگه خب تو فکر می‌کنی این قطعه از پازل کجا قرار میگیره؟ و بعد مثل همیشه اشتباه حدس می زنی چون به چیزای با اهمیت بی اهمیت و به نکته های بی اهمیت با تیزبینی بیشتر نگاه می کنی!
  من وقتی دیدم پوآرو برعکس من پازل میچینه فهمیدم ولی دنبال سرنخ می گشتم نویسنده منو به سمت افرادی برد که سفید بودن توی این بازی نه سیاه ولی هی بهم گوشزد می کرد و منو منحرف از سوالات اصلیم می کرد وقتی از افراد مهم گذر می کرد ولی من دلم می خواست از اونها بیشتر بدونم ولی اجازه نمی داد چون اونها رو بی ربط به ماجرای ما می دونستن.
ولی من در کل این کتاب رو پسندیدم و امیدوارم کتابهای خفنتری از آگاتا کریستی بخونم..