جاسوس اتفاقی: لندن، جنگ جهانی دوم

جاسوس اتفاقی: لندن، جنگ جهانی دوم

جاسوس اتفاقی: لندن، جنگ جهانی دوم

دبورا هاپکینسن و 2 نفر دیگر
4.0
9 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

8

شابک
9786004629416
تعداد صفحات
244
تاریخ انتشار
1400/3/17

توضیحات

کتاب جاسوس اتفاقی: لندن، جنگ جهانی دوم، نویسنده دبورا هاپکینسن.

لیست‌های مرتبط به جاسوس اتفاقی: لندن، جنگ جهانی دوم

یادداشت‌ها

narjes bt

1401/2/10

          گاهی دست سرنوشت، دست تو را می‌گیرد و می اندازدت به جایی که نباید. جایی که انتظارش را نداشتی. جایی که نمیدانی از پسِ اتفاقِ درونش بر می‌آیی یا نه.
 برتی هم همینطور بود. او قرار نبود جاسوس باشد. فقط می‌خواست پیغام رسانی شجاع باشد. اما سرنوشت دست او را را گرفت و به جایی دور تر از خیالش برد. جایی که باید جاسوسی می کرد. جایی که باید با کشف رازی، سرنوشت مردم لندن را تغییر می‌داد...
موضوع کتاب جدید و دوست‌داشتنی بود. جزو کتاب های جنگ‌جهانی بود که زیاد در موردش خوانده ام. اما با نگاهی متفاوت به ان می‌پرداخت که به نظرم کمتر جایی به آن اشاره شده.
این که داستان از زاویه دید برتی بود، خوب بود. زیرا ما پایمان را در کفش او می‌گذاشتیم و در تمام فراز و نشیب ها همراهش می‌شدیم. البته اگر از زاویه دید سوم شخص هم بود، بد نمی‌شد. زیرا می‌توانستیم به همه ی اتفاقات احاطه داشته باشیم. اما این مشکل آنقدر کوچک است که می‌توان بخشیدش.
شروع داستان خیلی جذاب بود و ما را فضای داستان و اتفاقاتی که قرار بود بیفتد آشنا می‌كرد. اينكه از همان صفحه ي اول شروع به توصیف های زیبایش کرده بود، قطعا خواننده را جذب خود می کند.
پیرنگ خوبی داشت. گره هایش هیچ‌گاه آنقدر بزرگ نشدند که خواننده را خسته کنند و هیچ گاه هم انقدر کوتاه نبودند که خواننده در حاله ای از ابهام بماند. نقطه ی اوجش هم توصیف بسیار خوب و قوی ای داشت. زیرا کاملا می توانستیم آن فضای پر هیجان و متشنج را درک کنیم.
اینکه در اول هر فصل، جمله ای از شرلوک هلمز نوشته بود، باعث می‎‌شد خواننده بیشتر ترغیب شود و برود ادامه ی داستان را بخواند و این خیلی جذاب بود.
شخصیت ها به خوبی توصیف شده بودند و خواننده می‌توانست به خوبی با آنها ارتباط برقرار کند. از آنجایی که داستان از زبان برتی بود، ما بیشتر مي‌توانستيم با او همراهي كنيم. ما با ویژگی های درونی برتی در طول داستان آشنا می شدیم اما بهتر بود نویسنده بیشتر، از صفات ظاهری اش بگوید، زیرا با آنها آشناییت زیادی نداشتیم و من به شخصه فقط می توانستم عکسِ پسرکِ روی کتاب را تصور کنم.
پایان داستان تاثیر گذار و خوب بود و باز رها نشده بود و طوری بود که خواننده نمی خواست داستان تمام شود.
در کل این کتاب را دوست داشتم و بعد از خواندنش علاقه ی بیشتری به خواندن در مورد جنگ جهانی پیدا کردم... :)
        

2

Han

1401/2/10

          گاهی انسان ها بدون آنکه متوجه شوند در موقعیت های متفاوت قرار می گیرند و جایگاهشان عوض می شود این تغییر می تواند بزرگ یا کوچک باشد. حتی می تواند پسر بچه ای را جاسوس کند…
جنگ جهانی دوم شده و آشوب همه جهان را فرا گرفته . گروه متحدین و متقین برای بار دیگر به جان هم افتادند و دنیا در دست نابودی است. امریکا می خواهد فرانسه را واسطه قرار دهد و با استفاده از آن آلمان را به تصرف خود در بیاورد، در این میان نوجوانی سیزده ساله بنام برتی که ساکن لندن است و میان جنگ زندگی می کند، ناخواسته به جاسوسی که می خواهد دنیا را نجات دهد تبدیل می شود…
نویسنده موضوع جدید را انتخاب کرده بود به همین دلیل کتاب جذاب بود و در کنار جذابیت داستان نوع قلم نویسنده روان بود و مخاطب هنگام خواندن کتاب گیج یا گمراه نمی شد. معمولا کتاب هایی که موضوع جنگ جهانی را دارند، تاریخی هستند و خیلی روند کندی دارند و تقریبا دارای موضوعی شبیه به هم، اما داستان پسری سیزده ساله که جاسوس شود متفاوت است و من به عنوان خواننده تصوری از جاسوس در قالب پسر بچه ندارم برای همین به قلم کشیدن زندگی همچین شخصیتی جالب بود مخصوصا با وجود فراز و نشیب های خود داستان.
پیرنگ کتاب بعضی مواقع خیلی کند بود و برخی مواقع هم تند، اما نقطه اوج در محل مناسب از داستان بود و دقیقا همان جایی که مخاطب منتظر بود تا آن اتفاق بیفتد و روند داستان عوض شود جایگذاری شده بود. گره ها در اوایل دیر به دیر باز می شدند اما کم کم دیگر خواننده معطل نمی شد و گره باز میشد و جریان داستان تغییر می کرد. شروع کتاب یکی از دلایل ترغیب شدن من به خواندن ادامه آن بود. اگرچه نگارش موضوعی جدید دشوار است اما نویسنده از عهده این کار بر آمده بود کتاب شروعی قوی داشت.
از نظر شخصیت پردازی، پر رنگ ترین شخصیت یا همان شخصیت اول که خود برتی بود خیلی تعریف مشخصی نداشت و این باعث سردرگمی خواننده میشد. برتی پسری سیزده ساله بود که جاسوس شد. مقداری اطلاعات ظاهری دیگر …
اما من از درون برتی خیلی خبر نداشتم و نمیدانستم چه اتفاقی در ذهنش رخ می دهد. توصیفات باطنی شخصیت یکی از پوئن های مثبت کتاب ها علاوه بر توصیفات مکان محسوب می شود. اگرچه کتاب از لحاظ توصیفات فضا و مکان واقعا محشر بود و تصور مکان هایی که برتی در آنها حضور داشت خیلی صریح بود اما کتاب از نیمی از قضیه که توصیفات درونی است محروم مانده بود.

اسم کتاب نسبتا خوب بود اما برای بهتر شدن خیلی جا داشت چون معمولا کتاب هایی که اسم جذاب دارند مخاطب بیشتری دارند حتی اگر موضوع کتاب خوب نباشد اسمش کل بار کتاب را به دوش می کشد. همچنین در کنار اسم کتاب جلد کتاب هم تاثیر زیادی در نظر مخاطب دارد. جلد کتاب از اسمش بهتر بود و برای گزینه مناسبی برای انتخاب بود.
در پایان کتابی جدید بود که موضوع آن جذابیت بالایی داشت و جدا از چند نکته منفی در کل کتاب خوبی بود.
« نظریه‌پردازی بدون داشتن شواهد اشتباهی مهلک است... زیرا فرد سعی می‌کند اطلاعات را بر اساس نظریه‌اش تفسیر کند در حالی که باید برعکس باشد. »
        

1

این کتاب ا
          این کتاب از بسیاری از جهات متفاوت بود .
شیوه روایت داستان اول شخص بود و توصیفات صحنه بهتر از این نمیتونست باشه و شخصیت پردازی هم خوب  بود .
واقعی بودن برخی شخصیت ها هرچند که گفتگو ها تخیلی بود حال و هوای عجیبی به داستان میداد .
از اون کتاب هایی بود که خواننده رو به چالش میکشه و من تمارین جاسوسی رو خیلی دوست داشتم . در کنار داستان اطلاعات کاربردی ارائه میداد :) 
ترجمه روان و پاورقی های خوبی داشت . 
در کل با اینکه راجب جنگ جهانی دوم بود زیاد نیاز به پیش زمینه تاریخی نداشت . 
ارجاعات زیادی به شرلوک هولمز داشت که خیلی برام دلنشین بود .
نقل قول های جالبی داشت که با موضوع فصل مرتبط بود و بیشتر کنجکاو میشدم ادامه داستان رو بخونم .
متاسفانه اوایلش خیلی کند پیش رفت و فکر میکنم شلوغی اون چند روز و ریدینگ اسلامپ شدنم بعد سه پایه ها باعثش بود اما  به هیچ وجه حوصلم رو سرنبرد .

《قانون شماره ی یک : همیشه سعی کن همرنگ جماعت بشی .
قانون شماره دو : از حمل اشیایی که جلب توجه می‌کنند ، پرهیز کن .قانون شماره سه : همیشه حواست جمع باشد .》

تصاویر از چپ به راست :
▪︎ تابلو سازمان اجرای عملیات  های ویژه (دفتر تحقیقات میان سازمانی) ؛ خیابان بیکر شماره ۶۴
▪︎ جلد زبان اصلی کتاب
▪︎ بمب‌افکن‌های دورنیه دو ۱۷ آلمانی در حال بمباران وستهام 
▪︎ کتابفروشی مارکس و شرکا ؛ خیابان چارینگ کراس شماره ۸۴
▪︎ تلک ، تریر اسکاتلندی ؛ سگ ژنرال آیزنهاور 
▪︎ لئو مارکس ، رئیس بخش رمزنگاری و رمزگشایی سازمان اجرای عملیات ویژه 

        

6

          داستان درباره یک پسر نوجوان به نام برتی در ایام بمباران لندن در جنگ جهانی دوم است. او وظیفه دارد در زمان بمباران در شهر بگردد و در صورت پیدا کردن افراد مجروح یا خانه های خراب شده به سرعت به ماموران پلیس و صلیب سرخ خبر بدهد. 
یک شب او در زمان بمباران دفترچه ای را پیدا می کند که دختری فرانسوی از اموزش های جاسوسی خودش نوشته است. از جایی به بعد مطالب دفترچه با رمز نوشته می شود. 
برتی به کمک دختری که می گوید صاحب دفترچه است به دنبال کشف رمز آن می رود. در واقع دختر فرانسوی معلم دختر جوان بوده است و هنگامی که احساس خطر کرده است، دفترچه را برای او فرستاد است. 
برتی با کمک النور و دیوید پسری یهودی که از دست گشتاپو فرار کرده و به لندن آمده به تدریج رمز رفترچه را پیدا می کنند و متوجه می شوند شبکه جاسوسی لندن در فرانسه تحت اشغال به خاطر یک جاسوس در سیستم اطلاعاتی لندن به خطر افتاده است. انها با کمک همدیگر می تواند جاسوس را پیدا کنند و باعث دستگیری او توسط سیستم اطلاعاتی لندن بشوند
این داستان در ایجاد روحیه کنشگری نوجوان در دوران جنگ بسیار موفق است و توانسته است نقشی مهم برای چند نوجوان در میانه جنگ جهانی دوم تعریف کند و حس وطن دوستی و مبارزه برای وطن و کشور را تقویت کند.
اشاره به ماجرای هولوکاست به وجود شخصیت یک نوجوان یهودی که موفق به فرار از دست نیروهای نازی شده است. 
اشاره به نقش امریکا و ساختن نقش منجی از ان برای کشورهای اروپایی در جنگ دوم
        

8