بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

خاطرات پس از مرگ براس کوباس

خاطرات پس از مرگ براس کوباس

خاطرات پس از مرگ براس کوباس

ماشادو د آسیس و 1 نفر دیگر
2.9
11 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

16

ماشادو دِ آسیس (Machado de Assis) در میان نویسندگان بزرگ قرن نوزدهم ویژگی های یکتا و خارق العاده ای دارد. او برزیلی، یا به عبارت دیگر، اهل امریکای لاتین است اما شباهتی به نویسندگان قرن نوزدهم امریکای لاتین ندارد. نه لحن پرتکلف آن ها را تقلید کرده و نه در نوشتن رمان های بزرگ خود مکتب رایج آن زمان، یعنی رمانتیسم را سرمشق قرار داده. ماشادو که نواده ی بردگان و از نژاد مولاتو بود، با همت و پشتکاری شگفت در فعالیت فرهنگی چنان مدارجی را طی کرد که بنیانگذار فرهنگستان برزیل شد و سال ها ریاست این فرهنگستان را برعهده داشت و به همین سبب از جایگاه اجتماعی والایی برخوردار بود. جایزه ی ماشادو د آسیس در سال ۱۹۴۱ توسط فرهنگستان ادبیات برزیل به پاس گرامی داشت یک عمر فعالیت ادبی ماشادو د آسیس بنیان نهاده شد و اکنون معتبرترین جایزه ی ادبی برزیل به شمار می رود.«من نویسنده ای فقید هستم اما نه به معنای آدمی که چیزی نوشته و حالا مرده بلکه به معنای آدمی که مرده و حالا دارد می نویسد.» ماشادو د آسیس با این تمهید هشیارانه و بی مانند راوی این زندگی نامه را آزاد می گذارد تا فارغ از دغدغه های آدمی زنده زندگی خود را روایت کند و روایت این زندگی فرصتی می شود تا نویسنده تیزبین و متفکر با زبانی آمیخته به طنزی شکاکانه زیر و بم وجود آدمی عواطف و هیجانات بلندپروازی ها و شکست ها و پیروزی های او را از کودکی تا دم مرگ پیش روی ما بگذارد و پرسش هایی ناگزیر را در ذهن مان بیدار کند. خاطرات پس از مرگ بعد از انتشار به زبان انگلیسی در شمار صد رمان بزرگ جهان جای گرفت و نویسنده ی آن امروز بزرگ ترین نویسنده ی آمریکای لاتین در قرن نوزدهم به شمار می رود.

یادداشت‌های مرتبط به خاطرات پس از مرگ براس کوباس

            کتاب نهم سال 1402
از اونجایی که من عادت دارم کتابهایی که می‌خونم دربارشون کلی تحقیق کنم و بعد کتابو بخرم ولی این کتابو بعد کلی تعریف کتابفروش خریدم و برداشتم خوندم
این کتاب خلاصه است از امیال و آرزو های بر باد رفته در بستر یک زندگی بی هدف  دیدگاه جالبی داره نویسنده  اما به معنای واقعی کلمه پر گویی زیاد داشت ... 
 همین اول بگم من این کتاب دوس نداشتم و این باعث نمیشه کتاب بدی باشه 
داستان خوبی داش و برای من داستان تازه ای مخصوصا که کتاب با مرگ راوی شروع شد ولی متاسفانه کشش لازم نداشت یعنی جذابیت زیادی نداشت برام هی خسته میشدم و میخواستم کتابو بزارمش کنار ولی میگفتم تو که تا اینجا خوندی ادامه بده شاید جذاب شد داستان ولی تا آخرش جذبم نکرد
این کتاب حتی اگه بهترین کتاب دنیا هم می بود متاسفانه بر خلاف علایق من بودنه اینکه از خواندنش پشیمون باشم ولی دوستشم نداشتم
داستان با مرگ راوی شروع میشه و نزدیکان و دوستانش هم در طول داستان میمیرن کتاب پر از مرگ شخصیت ها بود که به کلی دوس نداشتم و پر از رابطه هایی که به هیچ جایی نمی رسیدند حتی وقتی راوی عاشق هم شد بهم نرسیدن که البته فک میکنم بیشتر بخاطر حسادت توی اون رابطه موند شاید  و البته راوی هیچ برنامه ای هم برای زندگی نداشت انگار همینطوری اومده بود یه دوری بزنه بره و نویسنده سعی کرده بود یه جا هایی از داستان طنز بیاره که متاسفانه برام جذاب نبودن و هیچ جای داستان نخندیدم

طبق تحقیقاتی که کردم این نویسنده داستان سه جلدی منتشر کرده که جلد اولش این کتاب بود جلد بعدیش کینکاس بوربا هس که توی این کتاب حضور داشت و مطمعنم که سمتش نمی‌رم چون تو این داستان برام جذاب نبود و نمی‌خوام وقتم الکی براش هدر بدم و جلد سوم دن کاسمورو هس که حتما دربارش تحقیق میکنم و بعد میرم میخونمش