پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان

پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان

پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان

3.6
12 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

8

شالوده مقالات این کتاب براساس زاویه دید من نسبت به خصلت شاعرانگی ایرانیان پی ریزی شده است؛ بر محور این پرسش که ارج و منزلت ایرانیان در قبال بزرگان ادبشان حاصل چه برداشتی است؟ پیوند و ارتباط درونی این مردم با شاعران بزرگشان از چه سنخ است که چنین به اعماق سرشتشان رسوخ کرده و سایه ای سنگین بر کل جهان بینی آنان افکنده است؟ غرض از این قلم فرسایی، سنجش و تحلیل ارتباط ایرانیان با شاعران ارجمندشان است. بالاخص آنانکه طی قرون و اعصار به پایگاهی اساطیری اعتلا یافته اند. ایرانیان مقهور و مسحور نبوغ گرانمایه شاعرانشان، دمی از حضور فعال آنان غافل نمی مانند، حضوری که نشانهایش را در گوشه گوشه زندگی هر ایرانی و در زوایای مختلف روحی او می توان یافت.

یادداشت‌های مرتبط به پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ) بحثی درباره شاعرانگی ایرانیان

          دربارهٔ انسانِ ایرانی بودن!

هیچ‌کس به‌اندازهٔ داریوش شایگان در کتاب «پنج اقلیم حضور» تعریف مختصر و همه‌فهمی از مفهوم رند در جهانِ فکری و شعری حافظ ارائه نکرده است.

او رند‌ را به‌معنایی که حافظ مراد می‌کند، خلاصهٔ تمام خصلت‌های پیچیده و منحصربه‌فرد ایرانیان می‌داند و می‌نویسد: «اگر به‌تعبیر بردیائف، داستایفسکی رساتر از همهٔ دیگر اندیشمندان روس هیستری مابعدالطبیعی روح روس را عیان می‌کند، رند حافظ هم رساترین نشانهٔ ابهام و ایهام وصف‌ناپذیر خصال ایرانیان است. این ابهام نه‌فقط غربیان که حتی دیگر شرقیان را هم سردرگم می‌کند.»

وقت‌هایی که در مواجهه با اتفاقات و رخدادها، احساساتم را می‌کاوم، اغلب به درماندگی می‌افتم. چراکه فهم وجوه خودِ انسانی آن‌قدرها هم سهل‌الوصول نیست. به‌تازگی -شاید به برکتِ دههٔ سوم زندگی- دریافته‌ام که برای فهم خودم باید دایرهٔ تعریف عریضِ «انسان‌بودن» را تنگ کنم و بعد، تلاشم کنم تا به‌قدر وُسع به درک درستی از «انسانِ ایرانی بودن» برسم.

آنچه که همهٔ ما به‌فراخور زیستگاه‌مان -جغرافیایی به‌نام ایران- تجربه می‌کنیم، تجربه‌های منحصربه‌فردی هستند که خاستگاه مشترکی با بقیه ندارد. ازاین‌رو، طبق گفته شایگان، دیگران -حتی شرقی‌ها- را هم به حیرت وا می‌دارد.

آنچه که بیرون رخ می‌دهد آن‌قدرها زور و اثرگذاری دارد که من را بی‌رمق، پرگریه و دل‌نگران و حیرت‌زده کند؛ آن‌قدر که در همان دیدارهای اولیه آشنایی‌مان برایش گفتم که زنی‌ام بی‌اندازه دستخوش نوسان‌های خُلقی، در رفت‌وآمد بین غم و امید و متأثر از آنچه که در کشورش رُخ می‌دهد. گفتم متلاطمِ همیشگی‌ام، چراکه این دیار، همیشه پرتلاطم و پرحادثه است‌. خوب است؟ نمی‌دانم. غلط است؟ نمی‌دانم. فقط می‌دانم که آن بیرون، جهانِ کوچکم را زیاد تکان می‌دهد. 

دست‌آخر، این روزها، کمی با فاصله از تمام اتفاقات تراژیک یا حتی معمولی به تماشاکردن می‌ایستم تا میانهٔ درستی را برای واکنش و ابرازگری بیابم و از طرفی مشاهده‌گرِ پردقت انسانِ ایرانی باشم که منِ هم‌وطنش را هم شگفت‌زده (چه از نوع شرم، چه از نوع افتخار) می‌کند؛ چه برسد به دیگریِ آن سویِ مرزها.
        

39

          توقع داشتم نویسنده تلاش بیشتری برای ترکیب این پنج اقلیم نشان بدهد و از ابتدای کتاب گمانم این بود که در پایان نویسنده حتما خواهد گفت که هم زیستی ما ایرانیان با این پنج شاعر چگونه است و چطور این پنج اقلیم در ذهنمان ترکیب می‌شوند
اما همین هم که هست خوب است و نباید از نظر دور داشت که کتاب در ابتدا برای مخاطب ایرانی نوشته نشده و ناگزیر موجز و ویکی‌پدیایی است
محض نمونه برش‌هایی از هر بخش کتاب ذکر میکنم

مقدمه:
"از همان زمان کودکی حیرت می کردم از اینکه اطرافیانم آنقدر شعر از بر دارند و هریک همچون گنجینه ای از اشعارند. بعدها طی زندگی در کشورهای دیگر به این نکته پی بردم که به ندرت می توان فردی فرانسوی یا انگلیسی را یافت که اشعار راسين و ویکتور هوگو و بودلر یا شکسپیر و میلتون و بایرون را از بر بخواند." 

فردوسی: زمان حماسی که فراتر از مرگ می‌رود
"شاهنامه فردوسی، این منظومه حماسی جاودان، در احیای هویت ملی ایرانیان نقشی بنیادین ایفا کرده است. فردوسی ضمن آنکه تصاویر باشکوه و اعمال قهرمانانه پهلوانان و فرزانه - شاهان ایران باستان را با زبانی گویا و فاخر و مملو از استعارات به قالب نظم درآورده، تمام سلسله های حماسی ایران را نیز به صورت روایتی پیوسته و منسجم ترسیم کرده است، تا بدین ترتیب شاهنامه به حق به سند ملی «خاطره قومی» ایرانیان بدل گردد."

خیام: لحظه‌های برق‌آسای حضور
"جهانی که خیام ترسیم می کند در خارج از حیطه مذهب و اسطوره قرار دارد. در این جهان نه از عوالم کشف و شهود، از آنگونه که نزد حافظ سراغ داریم و نوعی جغرافیای هستی را به دست می دهد، خبری ست و نه از بیخودی مولانا که از طریق جریان سیل آسای صور، جان را به سوی «هفت پرده افلاک» بر می کشد اثری؛ نه از حکمت عملی سعدی در آن نشانی ست و نه از خاطره اساطیری فردوسی نمونه ای. این جهان، جهانی ست بیرون از صورتها و الگوهای ازلی..." 

مولوی: زمان کندن از خود با جهش‌های وجد و سماع
"دیوان شمس و مثنوی، دو مرحله زندگی مولوی است؛ اولی، یعنی دیوان شمس از آشنایی او با شمس تبریزی و تأثیر ژرف این شخصیت عجیب بر شاعر نشان دارد، چه در تکامل معنوی او و چه در آفرینش اثری که حاصل این تأثیرپذیری بود. فراموش نکنیم که پیش از این برخورد برق آسا، مولوی واعظی حکیم بود و شاگردان و مریدان بسیار داشت. مثنوی به عکس، اثر دوران بلوغ شاعر است که در پی غياب دوست به ثمر می نشیند و حال و هوایی از آرامش بر فضای آن سیطره دارد" 

سعدی: زمان اجتماعی اهل ادب
"محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی می‌نویسد «اهل ذوق اعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌است، ولی حق این است که ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم»."

حافظ: زمان شکفتگی بین ازل و ابد
"حافظ یکی از معترضین خستگی ناپذیر همه گونه افکار محدودکننده است، زیرا حقیقت برای او وسیع تر از آن است که در مقولات تنگ خوب و بد قرار بگیرد، پرصداتر از آن است که در خطبه های توخالی واعظان جاگیرد، رسواتر از آن است که در قفس نصايح زهاد محبوس بماند، عاصی تر از آن است که در بند تفتیش عقاید بگنجد. و در پس تمامی این انگیزه ها، حافظ خودبینی و خودرایی نفوس تنگ نظر و اخلاق تقلیلی تزویر و ریا را افشا می کند..."
        

0

          .


وقتی در جزئیات این کتاب دقیق می شوید، نمی دانید چرا این قدر مهم است. نمی توانید تحلیل کنید که این همه محبوبیت و از آن فراتر، ضرورت رجوع به آن از کجا امده است. چون از نظر ادبی کتابی حداکثر متوسط است. بخش مهمی از آرائی که به شعرا نسبت می دهد، به هیچ وجه دقیق نیست. خود مقالات راجع به شعرا هم در یک سطح نیستند. برخی به گزارش نزدیکترند و بعضی بسیار منظم و برآمده از وجود نویسنده نگاشته شده اند. از نظر فلسفی هم شایگان کتاب ویيه ای ننوشته و حتی در سطحی متوسط ظاهر نشده است. کتاب های دیگرش نشان می دهد که او در چه سطحی از بینش فلسفی هست، ولی این کتاب کاملا رها و بدون قید نظری نوشته شده. از نظر ایران شناسی هم مبهم است. حداقل بحث معلوم نیست و استناداتی ندارد. 

با این همه، این کتاب یکی از مهمترین کتبی است که برای شناخت ایران لازم است. این اثر پرده از واقعیتی برداشته که بیش از یک قرن در مطالعات متجددانه ایران انکار و یا بهتر است بگوییم سرکوب می شده است. اساسا نگاشتن چنین کتابی در دوره مدرن نقض غرض محسوب می شده. چون جامعه ای که بستر انتشار کتاب داشته، طبق تعریف غربی ها، باید رو به صنعتی شدن داشته باشد وگرنه امکان بحث نظری را نخواهد داشت. اما این کتاب با شجاعت از ایرانی سخن می گوید که مستقل است، که بزک دوزک نشده، که شبیه جایی دیگر نیست و از این که این طوری باشد خجالت نمی کشد. از این نظر کتاب بسیار مهم است. 

اما فراتر از آن، کتاب خواندنی هم هست. دلیل اصلی آن شخصی بودن مسأله برای نویسنده و پیوند آن با عمیق ترین لایه های درونی روح اوست. چنین کتبی بسیار اندک در ایران منتشر می شود. همین شخصی بودن صمیمیتی به کتاب بخشیده که اقشار گوناگون مطالعه اش می کنند. و البته چون روح خود شایگان عمیقا با مسائل بنیادین ایران پیوند خورده، این کتابِ به غایت شخصی، عمومی هم هست و ایرانیان آن را چونان اینه ای در برابر خود می بینند. 




ایرانیان مقهور و مسحور نبوغ گرانمایه شاعرانشان، دمی از حضور فعال آنان غافل نمی‌مانند، حضوری که نشانه‌هایش را در گوشه‌گوشه زندگی هر ایرانی و در زوایای مختلف روحی او می‌توان یافت.  


سوال مهمی که باید به آن فکر کرد این است که در شکل‌گیری ارتباط فکری ما و اروپا، «چرا پاریس (به گفته ما ایرانی‌ها، عروس شهرهای جهان ) و تجدد فرانسوی به تجدد ایده‌آل ذهن ایرانی بدل شده است؟» امرسون می‌گوید: «ایرانیان را فرانسوی‌های آسیا نامیده‌اند. هوش برتر آنان، احترامشان نسبت به اهالی فضل و دانش و کمال، مهمان‌نوازی‌شان در قبال مسافران غربی، مسامحه‌شان نسبت به مسیحیانی که در سرزمین‌شان زندگی می‌کنند، مسامحه‌ای که با رفتار تعصب‌آلود ترکان عثمانی در تضاد آشکار است، گویا از فرهنگ غنی آنان نشأت می‌گیرد. فرهنگی که برساخته شاعران بزرگ آنان است، و طی پنج قرن مدام تقویت شده و ایرانیان را قادر ساخته است تا خوی فاتحان سرزمینشان را تلطیف کنند و متمدنشان سازند، مادام که هویت ملی خود را حفظ می کنند.»
        

4