ایرانی ها آمدند: دو روایت از محاصره تا آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا

ایرانی ها آمدند: دو روایت از محاصره تا آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا

ایرانی ها آمدند: دو روایت از محاصره تا آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا

3.8
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

7

شابک
9786227510034
تعداد صفحات
228
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب ایرانی ها آمدند: دو روایت از محاصره تا آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا، نویسنده امیرمحمد عباس نژاد.

لیست‌های مرتبط به ایرانی ها آمدند: دو روایت از محاصره تا آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا

یادداشت‌ها

          کتاب از دو روایت به‌ظاهر مستقل و در باطن مکمل تشکیل شده. محور اصلی کتاب ماجرای حصر کامل دو شهر خواهرخوانده‌ی "نبل" و "الزهرا" و مقاومت و آزادسازی‌شونه. روایت اول رو از داخل این حصر و نیروهای محلی مقاومت می‌خونیم و روایت دوم رو از بیرون شهر و از نیروهایی که میان برای آزادسازی. 
بخش اول، که روایت داخلی این دو شهره، چیزی فراتر از شرح ماوقع اتفاقاته. چیزی شبیه جریان زندگی. جریان داشتن زندگی تو دل جنگ. جنگ واقعی. کشت و کشتار، تیر و گلوله و آتش و شهادت. تحریم و حصر. و هرچه سختی فکرش رو بکنید یا نکنید. و ما در کنار خوندن از وضعیت سخت و بغرنج و رنج‌آور این دوشهر و مردمش، با امیدبخشی‌ها و انگیزه‌دادن‌ها و چه‌طور همدل کردن و روحیه دادن به تک‌تک مردم بدون چاره ش مواجهیم. تا جایی که تو اون اوضاع حتی فکر برپا کردن جشن عروسی جمعی برای چند ده عروس و داماد هم هستن و تدارکات ریز و درشت این‌ها رو هم با ما به اشتراک گذاشته راوی. من اسم این بخش و میذارم : مردم.
بخش دوم که از زبون یکی از فرماندهان نیروی قدس که برای آزادسازی این دو شهر اعزام میشن روایت شده، هم به سبب جایگاه و تجربه‌ی راوی و هم به سبب ذهنیتی که از موقعیت استراتژیک نبل و الزهرا پیش‌تر تو کتاب بهمون داده شده برامون حساس‌تر و نفس‌گیرتر میگذره. راوی هم با دست و دلبازی تمام اطلاعات و نکات نظامی ولی قابل فهم دقیق و زیادی رو تعریف می‌کنه و ما رو چنان همراه می‌بره که انگار دوشادوش رزمنده‌ها اونجا حاضر بودیم و جای خوندن کتاب داشتیم فیلمش رو تماشا می‌کردیم. من اسم بخش دوم رو میذارم : غیرت.


و اما آنچه از لابلای صفحات کتاب ما رو با بغض و غم خیلی زیادی مواجه می‌کنه خوندن از حاج قاسم سلیمانی عزیزه... به‌خصوص آنچه بعد آزادسازی گفته بوده. حاج قاسمی که شاید پیش‌تر نمیتونست حرف‌هاش اینجوری رقیق‌مون کنه و فقط بیانیه یه فرمانده ارشد نظامی تو وضعیت جنگی بود ولی الان همه چیز فرق میکنه. آدم دوست داره جمله‌هاشو قاب کنه و با صدای خودش بشنوه و ناخوادگاه خشم و بغض یکسال و نیمه‌ سرباز می‌کنه موقع خوندنش. من اسم این تکه رو گذاشتم : روایت عشق
        

0

          کتاب ایرانی ها آمدند دو روایت از آزادسازی دو شهر شیعه نشین الزهرا و نبل در سوریه است. روایت اول، روایت فرمانده ای از مردم این دو شهر هست که وضعیت مردم رو در قریب به چهارسال محاصره این دو شهر توسط نیروهای داعش و معارضین، و تلاش ها برای مقاومت در برابر اونها تا آزادسازی این دو شهر توسط نیروهای سپاه قدس گیلان و فاطمیون رو روایت می کنه. 
روایت دوم روایت یکی از سرداران سپاه قدس که مسئولیت آزادی این دو شهر و اطرافش رو بر عهده داشته، از ابتدای حضور گردانش در سوریه تا شرح عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا است.
روایت اول از جهت متفاوت بودن موقعیت و بیان سختی‌های شرایط محاصره و خوف از بی رحمی داعش(که به لطف رزمندگان وطنمون و امنیتی که کشورمون داره سالهاست این سختی ها رو نکشیدیم و درکی ازش نداریم) قابل توجه و تامل بود. اما متاسفانه بسیار شتابزده بود. گویی راوی تحمل بازگویی آن همه درد و رنج و سختی رو نداشته. 
روایت دوم اما، بسیار با جزئیات و دقیق بود. قبلا تا حدی با شرایط این جنگ (در کتاب ابوباران که خاطرات یکی از رزمندگان فاطمیون که از قضا در این عملیات هم شرکت داشته) آشنا شده بودم اما در این کتاب، از زبان فرمانده این عملیات که به جزئیات کامل جنگ، منطقه و شرایط آگاه بود، با این عملیات و آنچه که از سختی ها و امدادها،  تلخی‌ها و شیرینی‌ها داشت آشنا شدم و کلی هم اطلاعات جنگی نظامی کسب کردم(البته من خیلی ناآشنا هستم).
در آخرین بخش کتاب، با متن مکتوب شده سخنرانی سردار دلها، که به مناسبت پیروزی این عملیات و رفع محاصره این دو شهر ارائه کرده بودند، روبرو می‌شویم که برای من اثرگذارترین بخش کتاب بود. چکیده‌ای از نگاه سردار به زندگی بود. این همه حکمت از زبان فردی که غالب عمرش رو در جهبه‌های مبارزه حق علیه باطل گذرانده و فرصتی برای تحصیل علم و معرفت بین کتابها و درس و مدرسه نداشته، نمی‌تونه جز مصداقی برای حدیث نبوی، «از جوشش حکمت بر زبان فردی که چهل روز برای خالص برای خدا بوده»، باشه.
کتاب خوشخوان و با بیانی روان بود. به ویژه بخش دوم به خاطر هیجانی که داشت، گیرا بود.
این کتاب رو دوست داشتم و اگر به این موضوعات (جنگ یا مسائل سوریه) علاقه دارین این کتاب رو حتما توصیه می‌کنم.
        

0