معرفی کتاب فراطبیعی شدن: چگونه مردم عادی کارهای غیرعادی انجام می دهند؟ اثر جو دیسپنزا مترجم محمدهادی آقاجانی

فراطبیعی شدن: چگونه مردم عادی کارهای غیرعادی انجام می دهند؟

فراطبیعی شدن: چگونه مردم عادی کارهای غیرعادی انجام می دهند؟

جو دیسپنزا و 2 نفر دیگر
3.7
13 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

17

شابک
9786222100070
تعداد صفحات
558
تاریخ انتشار
1398/7/3

توضیحات

        مؤلف در کارگاه های پیشرفته آموزشی خود دریافت که چگونه انسان های عادی، برای ایجاد تغییر در زندگی خود، کارهای غیرعادی انجام می دهند. این کتاب بیان می کند که اگر به ما (همه انسان ها) اطلاعات درست و دانش کافی داده شود همه ما به طور ذاتی فراطبیعی هستیم و وقتی که بیاموزیم چگونه این اطلاعات و دانش را به کار بگیریم، می توانیم جنبه خلاق تر و بهتری از خود را به نمایش بگذاریم. اگر ما این کارها را به اندازه کافی انجام دهیم، می توانیم مهارت ایجاد یک بدن متعادل، سالم و کارآمدتر را بیاموزیم و ذهنیت نامحدود خود را توسعه دهیم.
      

یادداشت‌ها

دریا

دریا

1403/11/8

          ایشونو هم نتونستم ادامه بدم، نه به‌خاطر مخالف علم بودنش... وقتی آدم مستاصل بشه، وقتی جایی گیر بیفته که علم دیگه جوابگو نباشه، قطعا دنبال راه‌ها و روش‌های دیگه‌ست. بله، یه سری کلاهبردار هم هستن که از چنین وضعیتی سود می‌برن که به نظر من اون سود حروم بودنشو تو زندگی‌شون نشون خواهد داد، ولی من اینجا هزینه‌ای نکرده بودم، بنابراین امتحانش مجانی بود. به نظرم عاقلانه هم بود.
مشکلم باهاش، عینا مشکلیه که با بقیه‌ی کتابای انگیزشی، توسعه‌فردی و روانشناسی دارم:
ادبیات داستانی رو هرچقدر طولانی باشه می‌خونم و لذت می‌برم، چون ادبیاتههه! قرار نیست از خوندن متن غیرادبی لذت ببرم. پس اینقدر لفتش ندین و صاف و پوست‌کنده حرف حسابتونو بزنید!
اینجور کتابا، همه‌شون، بلااستثناء مطالبی رو هی توی هر فصل تکرار کردن و روش‌های پیشنهادی‌شونو بین متن گنجوندن. من انتظار دارم رک و راست بهم بگن در مرحله‌ی اول این کارو کن، بعدش اون کار، بعدش فلان کار و همینجور ادامه بدن. توضیح و توصیف و حرف اضافه نمی‌خوام.
اگه هم بخوان مراحلو فقط بگن، واقعا در حد کتاب نمی‌شه. شاید کل این کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای حداکثر توی ۱۰ صفحه خلاصه شه.

اگه راه و روش جدیدی پیدا می‌کنید، اگه می‌خواید به آدمای دیگه از این طریق کمک کنید، نصیحت منو گوش کنید: حرفتونو بزنید. بدون زوائد، بدون حواشی.
اگه دوست دارید برسه به کتاب، اول حرفتونو بزنید، کامل کامل... و بعد توی فصلای بعدی هرچقدر دوست دارین حرفای بیخود لفت‌دار بگید.
مرسی
        

1

          باید در مسیری نو قدم گذاشت. باید جهانی نو را خلق کرد. اما این آفرینش از درون خود ما نشئت می‌گیرد. ما نجات دهندگان جهانیم البته اگر در اولین گام خود را نجات دهیم و به خود عشق بورزیم. فکر می‌کنم این عشق یک پل است. پلی برای رسیدن به منشا هستی برای رسیدن به خدایی که عاشقانه هوای ما را دارد. او را در قلب خود جای می‌دهیم جایگاه اصلی او. این جایگاه وجود ما را نورانی می‌کند و کل دنیا را روشن می‌گرداند. 
این کتاب بازگو کننده همین مسیر است. مسیری پرفراز و نشیب برای رسیدن به صلح درونی. مسیری ه می‌تواند بر اطرافیان ما نیز اثر بگذارد. 
من هر گاه که مراقبه‌های خاص دکتر دیسپنزا را انجام می‌دهم، انگار به وجودی عاشقانه متصل می‌شوم. به منشأ هستی. دوست دارم به همه کس و همه چیز عشق بورزم. محبت کنم. نفس بکشم. در لحظه زندگی کنم و تا پایان عمر در مسیری قدم بردارم که آن را دوست دارم. 
این کتاب بازگو کننده مسیر عاشقی است. راهی که اگر به آن عمل کنی و به آن عشق بورزی، مسلما زندگی متفاوتی خواهی داشت. 
زندگی‌ای پر از شور، مستی و وحدت و یکرنگی. 
        

1