داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد و سه شب با مادوکس

داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد و سه شب با مادوکس

داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد و سه شب با مادوکس

ماتئی ویشنیک و 2 نفر دیگر
3.6
13 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

4

بگو آ، یه جوری که انگار می خوای بهم بگی دوستم داری.ماتئی ویسنی یک | داستان خرس های پاندا...ماتئی ویسنی یک، نمایشنامه نویس و شاعر، 29 ژانویه سال 1956 در رومانی به دنیا آمد. در رشته ی فلسفه و تاریخ در دانشگاه بخارست تحصیل کرد و در سن 31 سالگی از رژیم کمونیست کشورش گریخت و پناهنده ی کشور فرانسه شد. ویسنی یک تا امروز بیش از چهل نمایشنامه به زبان رومانیایی و بیست نمایشنامه به زبان فرانسوی نوشته است و مهم ترین نمایشنامه نویس رومانی به حساب می آید.«داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد»، «سه شب با مادوکس»، «پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی»، «اسب های پشت پنجره»، «تماشاچی محکوم به اعدام» و «ریچارد سوم اجرا نمی شود» آثاری است که نشر نی از او منتشر کرده است.تینوش نظم جو، کارگردان، نویسنده و بازیگر، متولد سال 1353 در تهران است. از سال 1370 تا 1379 در فرانسه نمایشنامه هایی از هارولد پینتر، ژان تاردیو، اوژن یونسکو، آنتوان چخوف و محسن یلفانی را به زبان فرانسه روی صحنه برده است. از سال 1380 فعالیت تئاتری خود را در ایران با ترجمه و اجرای آثار ماتئی ویسنی یک آغاز کرد: «داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد»، «سه شب با مادوکس»، «تماشاچی محکوم به اعدام» و «پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی». نمایشنامه نویسانی که او به زبان فارسی یا فرانسه ترجمه کرده است: ساموئل بکت، آگوتا کریستوف، ژان تاردیو، یون فوسه، هارولد پینتر، ژان لوک لاگارس، برنار ماری کلتس، مارگریت دوراس، اریک امانوئل اشمیت، بهرام بیضایی، محمد یعقوبی، محمد چرم شیر، نغمه ثمینی، محمد رحمانیان و امیررضا کوهستانی.

لیست‌های مرتبط به داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد و سه شب با مادوکس

یادداشت‌های مرتبط به داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد و سه شب با مادوکس

            نمایش نامه «ماتئی ویسنی یک» از این صحنه آغاز می شود که مردی از خواب بیدار می شود و زنی ناشناس را در بسترش می بیند. گفتگوهای کوتاه بین مرد و زن، صحنه اول نمایش نامه را شکل می دهند. این گفتگوها حول محور آشنایی این دو می چرخند، در مهمانی شب پیش، جایی که مرد مست کرده، ساکسیفون نواخته، شعر خوانده و سرانجام روی لباس زن بالا آورده است!
در صحنه های بعد با مرد بیشتر آشنا می شویم، با سبک زندگی او، خانواده اش، شغلش و خاطراتش؛ امّا زن در تمام نمایشنامه در سایه می ماند. او تنها مصاحبی صمیمی و همدل است، گوشی شنوا، نوازش دهنده و مونس.
آرام آرام گفتگوهای بین مرد و زن قالب واژه ها را ترک می کنند و تبدیل به ندا و سپس تبدیل به سکوت می شوند و در انتهای نمایش نامه، مرد و زن از "قالب تن" خارج می شوند و تبدیل به یک آواز می شوند.
                          
با یک تحلیل یونگی می توان نمایش نامه "خرس های پاندا" را سیر و سلوک یک مرد در مسیر ارتباط با "وحی شخصی اش" دانست، همان پدیده ای که "کارل گوستاو یونگ" نام آن را "آنیما" یا "مادینه روان" می گذارد: بخش زنانهٔ درون یک مرد، همان بخشی که یک مرد را صاحب خلاقیت، اشراق، الهام و کشف و شهود می کند.
مرد ابتدا زن را نمی شناسد اما ملاقاتش با زن در "احوالات دیونیزوسی" رخ داده است: موسیقی، شعر، مستی، خود را بالا آوردن و از هوش رفتن.
پس از ارتباط مرد با «آنیمایش» پرندگانی از جنس نور در خانهٔ او لانه می کنند و با هر واژه، هر فکر و هر نفس او زاد و ولد می کنند. این همان مسیر "هنرمند شدن" از دیدگاه یونگی است: ارتباط یک مرد با آنیما (مادینه روان درونش).
"ماتئی ویسنی یک" در این نمایش نامه بسیار کوتاه به شکلی شاعرانه و استعاره ای، جهان شناسی و هستی شناسی (اُنتولوژی) خود را بیان می کند:
زایش و مرگ، وحدت و کثرت، جسم و جان، واژه و معنا در یک دیالکتیک شاعرانه از یکدیگر متولد می شوند و در یکدیگر می میرند.
نمایش نامه "خرس های پاندا" خود، پیکره (فرمی) آنیمایی دارد: بی زمانی، بی مکانی، ابهام، ایهام و فضایی پر از افسون، راز و مستی خواننده را با ذات "آنیمایی" زندگی متصل می سازد.

نویسنده: دکترمحمدرضاسرگلزایی(روانپزشک)
          
            داستان هاى خرس پاندا...:
هميشه وقتى توى كتاب فروشى هاى مختلف كتاب رو ميديدم كاملا از اسم روى جلد قضاوت ميكردم و ميگفتم كه احتمالا يه نمايشنامه مسخره ديگست ولى واى!
اين نمايشنامه دو بخش داره. بخش بيرونى داستان كه ميشه متن تمام كتاب بدون در نظر گرفتن تمام استعاره هايى كه در تك تك جمله هاش به كار رفته 
و ديگرى خود داستان با نگاهى سمبليك كه از بي نظير ترين ها در نوع خودش بود و انقدر در موردش توى ريويو هاى مختلف گفته شده كه ديگه دليلى براى توضيح دوباره نميبينم. 
اما به غير از به قولي mind blowing بودن استعاره هاش- به طورى كه مجبور شدم دو سه روز كتابو بذارم كنار، بهش فكر بكنم و بعد برم سراغ داستان بعدى-  چيزى كه باعث شد عاشق اين نمايشنامه بشم اين بود كه قبل از خوندن نقد هاش و بدون در نظر گرفتن همون قسمت عميق درونى ماجرا هم كاملا تونستم از داستان لذت ببرم و به نظرم اين كاريه كه هر نويسنده اى از پسش بر نمياد! 
سه شب با مادوكس: اما اين يكى داستان بر خلاف داستان هاى خرس پاندا بدون قسمت استعاره ايه خودش هيچ بود مخصوصا كه ديالوگ ها به دليل ماجراء نمايشنامه مدام تكرار ميشد و باعث ميشد من خواننده حوصلم سر بره وبعضى از جمله هارو ديگه نخونم. اما در كل دوباره بسيار هوشمندانه نوشته شده بود!
دليل كم كردن اين يك ستاره هم به دليل ايراد هايى بود كه نميشنامه سه شب با مادوكس از نظر من داشت ! همين!