یادداشت روژان صادقی

                داستان هاى خرس پاندا...:
هميشه وقتى توى كتاب فروشى هاى مختلف كتاب رو ميديدم كاملا از اسم روى جلد قضاوت ميكردم و ميگفتم كه احتمالا يه نمايشنامه مسخره ديگست ولى واى!
اين نمايشنامه دو بخش داره. بخش بيرونى داستان كه ميشه متن تمام كتاب بدون در نظر گرفتن تمام استعاره هايى كه در تك تك جمله هاش به كار رفته 
و ديگرى خود داستان با نگاهى سمبليك كه از بي نظير ترين ها در نوع خودش بود و انقدر در موردش توى ريويو هاى مختلف گفته شده كه ديگه دليلى براى توضيح دوباره نميبينم. 
اما به غير از به قولي mind blowing بودن استعاره هاش- به طورى كه مجبور شدم دو سه روز كتابو بذارم كنار، بهش فكر بكنم و بعد برم سراغ داستان بعدى-  چيزى كه باعث شد عاشق اين نمايشنامه بشم اين بود كه قبل از خوندن نقد هاش و بدون در نظر گرفتن همون قسمت عميق درونى ماجرا هم كاملا تونستم از داستان لذت ببرم و به نظرم اين كاريه كه هر نويسنده اى از پسش بر نمياد! 
سه شب با مادوكس: اما اين يكى داستان بر خلاف داستان هاى خرس پاندا بدون قسمت استعاره ايه خودش هيچ بود مخصوصا كه ديالوگ ها به دليل ماجراء نمايشنامه مدام تكرار ميشد و باعث ميشد من خواننده حوصلم سر بره وبعضى از جمله هارو ديگه نخونم. اما در كل دوباره بسيار هوشمندانه نوشته شده بود!
دليل كم كردن اين يك ستاره هم به دليل ايراد هايى بود كه نميشنامه سه شب با مادوكس از نظر من داشت ! همين!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.