سمک عیار عمومیسایرطنز سمک عیار فرامرز بن خداداد ارجانی و 1 نفر دیگر 3.6 5 نفر | 4 یادداشت جلد 4 خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 6 خواهم خواند 5 خرید از کتابفروشیها ناشر آگاه شابک 0000000148790 تعداد صفحات 467 تاریخ انتشار 1369/6/1 نسخههای دیگر نشر آگاه نشر آگاه نشر آگاه نشر آگاه توضیحات کتاب سمک عیار، نویسنده فرامرز بن خداداد ارجانی. یادداشتها محبوبترین جدید ترین ابامحمد 1403/3/23 ضرب آهنگ تند داستانهای قدیمی ایرانی را دارد و البته کمی حوصله میخواهد خواندنش 0 0 مصطفی داوری 1401/12/24 کتاب خیلی جذاب و پر کشش به حدی که اگر شروع کنی به سختی ازش دل می کنی و دوست داری زودتر بفهمی بعدش چی میشه. فکر کنم من دوباره خوندمش. اگر الان هم گیرم بیاد دوباره می خونمش برای من خیلی جذاب بود داستان همین آقای سمک عیار و کمک های رابین هودی وارش. شخصیتی است که در داستان کهن ما نماد کمک به مستمندان و مظلومان بود و شرح وقایع آن به قشنگی نگارش شده است. 0 17 آروشا دهقان 1401/12/27 جلد چهارم سمک عیار هم به پایان رسید. تو جلد سوم، بخشی از داستان گم شده بود و از روی ترجمهی ترکی کتاب بازنویسیش کرده بودند. این باعث شده بود که هم زبان و هم (گاهی!) فرهنگ حاکم بر کتاب از جلدهای قبل فاصله داشته باشه. در این جلد زبان داستان، به جلد یک و دو نزدیکتر بود و در نتیجه برای من حس خیلی بهتری داشت. حرف کلیم دربارهی داستان مشابه همون چیزیه که در جلد یک گفتم. داستان برای مخاطب زمان خودش بسیار جذاب بوده. برای مخاطب زمان حال هم جذابه (البته اگر عادت به خواندن ادبیات قدیم یا رمانای خیلی بلند داشته باشید) حوادث در نگاه نخست مشابه همدیگه هستند (مثلا نجات شاهدختی از بند، عاشق شدن زنان بر فرخروز، قلعهگشاییها و...) اما از اونجایی که جزئیات فرق میکنه به نظرتون تکراری نمیاد. زیباترین نکتهی داستان از نظر من شخصیتپردازیه. ما با داستانهای کموبیش مشابهی دربارهی خورشیدشاه پسرش فرخروز روبهرو هستیم؛ هر دو دل در گرو زنی داشتند که در بندی اسیر میشد و سمک باید نجاتش میداد اما شخصیتپردازی این پدر و پسر واقعا با هم فرق داره. واکنشهای متفاوتی نسبت به شرایط نشون میدن. ادب خاص خودشون دارن و... . همین هم باعث میشه که داستان متفاوت باشه. البته هر دو جز مردان خوشبخت عالمند که همهی شاهدختان و وزیرزادگان و دختران دلیر و جنگجو (و کلا هرچی دختر خفن هست) فقط با شنیدن نامشون عاشق و شیدا میشن جوری حاضرن تمام خانومانشون رو بر باد بدن تا به شاهزاده فرخروز برسند! 😜😁 نکتهی بعدی دربارهی شخصیتپردازی، تحول اونهاست. تقریبا تمام شاهدختها و دلیرزنان بعد از این که به شاهزادهی خوشبخت مذکور میرسند دچار یک سکون میشن. تمام اون هوش و سیاست و حتی جنگاوری خودشون رو از یاد میبرند و تبدیل میشن به عروسکهایی زیبا که دغدغهشون در ترتیب ازدواج با شاهزاده است. این وسط، یک شخصیت هست که شخصیتپردازیش حرف نداره! یعنی تازه وقتی عاشق میشه اون حس دلاوریش طغیان میکنه و بهتر از قبل میشه. (نمیگم کدوم شخصیت. خودتون بخونید.😊 ) تو این جلد روایت موازی کمتر جلد اول و دومه که به نظرم اگرچه نکتهی منفی نیست اما اگر بود بهتر میشد. چیزی که بهتر شده هم اینه که دیگه سمک نیست که همهی کارها رو انجام میده. کارهایی هست که سمک واقعا از پسش برنمیاد و اما به دست روزافزون (یا زنان دیگه) انجام میگیرند. تقابل هوش و درایت با زور بازو هم جالبه. شخصیتهایی هستند که زور بازو ندارند اما با تدبیر سمکی که هم زورمند و هم باهوشه رو به دام میاندازند. فضای داستان بیشتر جنگه و اگرچه توصیفات میدان جنگ به پای توصیفات شاهنامه نمیرسه اما بسیار زیباست. بعضی صحنهها فوقالعاده سینماییه. یعنی وقتی دارید کتاب رو میخونید اون رو کاملا لانگشات و کلوزآپ و پرتره و... میبینید. حتی شاید بعضی جاها موزیک حماسی تو سرتون پخش بشه یا جینگوجینگ ساز بیاد. 🤪😅 جزئیات داستان هم خیلی خوب بیان میشن و میشه از لابهلای اونها فهمید که مردم گذشته چه فرهنگ و آدابی داشتند و سبک زندگیشون چطور بوده. در مجموع، سمک عیار کتابیه که فقط به درد سرگرمی نمیخوره؛ هرچند سرگرمی بینظیریه. سمک عیار میتونه یک کتاب تربیتی، فرهنگشناسی و آموزش نویسندگی هم باشه. تهنوشت: یک بخش از این جلد هست که داستان پرش داره؛ جوری که خواننده چندتا از وقایع رو از دست میده و یهو میبینه یک چیزهایی به نتیجه رسیدن که تو صفحهی قبل سرشون جنگ بود. مصحح هم هیچ اشارهای نکرده که آیا افتادگی در متن بوده یا چیز دیگه به خاطر همین من حدس میزنم که مشکل نشره و این صفحات توی چاپ کتاب از قلم افتادن. ولی به هر حال، ما که از پس افتادگیهای پرشمار جلد سوم براومدیم قطعا از پس این چند صفحهی جامانده هم برمیایم 😊 0 9 نعیمک 1403/9/24 این اولین کتاب از سلسله کتابهای کلاسیک ایرانی است که از امسال (1402) شروع کردم تا بخوانم. سمک داستان از منظر فنی خیلی ساده است. لغات و جملات پیچیده ندارد و برای خواندنش تلاشی برای کشف عبارات لازم نیست. تصحیح خانلری کاملترین تصحیح از سمک عیار است اما این نکته را توجه کنید که داستان در این پنج جلد تمام نمیشود. در میانۀ کتاب افتادگی وجود دارد و پایان این تصحیح هم افتادگی وجود دارد و باید صبر کنیم تا شاید روزگاری ادامۀ داستان کشف شود و به دست ما برسد. قبل از خواندن به خاطر شنیدهها سمک را میخواستم با رابین هود مقایسه کنم. یعنی مردی آزاده که از ثروتمندان میدزد و به فقیران میبخشد. سمک به هیچوجه چنین مردی نیست. او عیار است. عیاری شیوهای از زیست بود و لزوماً این آدمها در کوه و صحرا زندگی نمیکردند. خود سمک در خدمت پادشاه است. اما همۀ آنها «آزاده» و «جوانمرد» هستند و دیگران آنها را به عیاری میشناسند. در خود کتاب به اشخاصی اشاره میشود که بین مردم و در شهر زندگی میکنند اما به «عیار» مشهور هستند. سمک مردی است باهوش، زبل، جوانمرد، حقهباز و مهمتر از همه پایدار در رفتار. او هیچوقت به شاه دروغ نمیگوید. (البته در داستان در دو جا ناراحت از شاه مدتی دور از او زندگی را سپری میکند) و در تمام داستان در حال تلاش برای و کمک به شاه است. خود داستان در نگاه اول تکرار در تکرار است. شاهی عاشق زنی میشود و به نبرد آن شهر میرود و داستان در تمام پنج جلد نبرد و نبرد در جاهای مختلف و به دلایل مختلف است و در این میان آدمها مدام دزدیده میشوند یا کشته میشوند یا گروگان گرفته میشود. جاسوسان مدام در رفتوآمد هستند و یکی از کارهای سمک برگرداندن آدمهای ربوده شده است. در این زمینه کمی باید حوصله کرد که سوژۀ اصلی تکراری است. یعنی نبرد خورشید شاه و فرزندش با دیگران در تمام داستان. اما جزییات هر نبرد متفاوت است. در طرفی جادو و ماجرای محیرالعقول هم از جلدهای بعدی وارد داستان میشود. مثلاً غیب شدن، نبرد با پریها و جادوگران یا آمدن حضرت خضر برای کمک به فرخروز و دیگران. داستان سمک برای عوام گفته شده و برای همین زمین گذاشتنش خیلی سخت است. برعکس متون کلاسیک دیگر قصه رکن اصلی آن است و تو درگیر چند و اندرز یا فحوای کلام نمیشوی. قصهای است که داری از آن لذت میبری و هر بار منتظری صفحۀ دیگری بخوانی. زنها در سمک عیار نقش مهمی دارند. چند شخصیت زن هستند که تا انتهای کتاب همراه سمک هستند و اگر سمک نبود بیهیچ شکی آنها نقش اصلی را داشتند. اصلاً نقش فرعی ندارند و مدام در حال کمک به سپاه خودی یا حیله و مکر (زنان دشمن) هستند. و این خیلی جالب است. البته در جایجای کتاب به این که زن کهتر از مرد هست اشاره میشود اما زنان اصطلاحاً «خودی نشان میدهند.» یک ویژگی دیگر هم دارند. با کمی تمایز، زنانی هستند که رفتاری مردانه دارند و از آرایش و رفتار زنانه بهدور هستند. و اغلب آنها را مردانی در لباس زن میبینند. البته همیشه این طور نیست. داستان سمک بسیار متفاوت با شنیدههای من بود و خواندنش خیلی لذتبخش بود. اگر کمی اهل تاریخ و شناخت آدمها هم باشیم بیشتر از داستان لذت میبریم چون پر از احکام و رفتارهای مردم آن زمانه است که بعضی از آنها به ما رسیده و بعضی دیگر از رسم افتاده است. 0 0