بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

عدالت چه باید کرد؟

عدالت چه باید کرد؟

عدالت چه باید کرد؟

مایکل جی. سندل و 1 نفر دیگر
4.6
9 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

27

مایکل سندل فیلسوف سیاسی معاصر آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد است. شهرت او به سبب برگزاری دوره ی آموزشی (عدالت) در دانشگاه هاروارد است که طی سی سال گذشته بیش از 15 هزار نفر دانشجو داشته است.سندل سه رویکرد بیشینه سازی رفاه، محترم شمردن آزادی و پرورش را برای اندیشیدن درباره ی عدالت مطرح و در کتاب حاضر نقاط قوت و ضعف این سه راه مختلف را بررسی می کند. سندل برای این کار خواننده را در برابر بزرگترین نوشته های فلسفی درباره ی عدالت قرار می دهد و به بحث متقابل با فیلسوفان وا می دارد . با ارائه مثالهایی از رندگی واقعی، بحث های حقوقی و سیاسی معاصر را مطرح می کند که به پرسش هایی فلسفی می انجامد: آیا مالیات گرفتن عادلانه است؟ خدمت سربازی باید اجباری باشد یا داوطلبانه و آیا خریدن آن عادلانه است؟ اجاره کردن رحم یا فروش کلیه کار درستی است؟ سقط جنین اخلاقی است یا خیر؟ پذیرش در دانشگاه باید بر اساس شایستگی های افراد باشد یا بر اساس توانایی مالی شان؟ آیا ملت ها باید برای کارهای اشتباه گذشتگان شان عذرخواهی کنند؟آیا درست است باورهای اخلاقی و دینی خود را در گفتمان عمومی درباره ی عدالت دخالت دهیم؟سندل برای پاسخ به این پرسش ها نظرات و دیدگاه های فیلسوفان مختلف را، از ارسطو تا کانت و رالز، بررسی می کند و با نشان دادن نقاط قوت و ضعف آن ها به پاسخگویی می پردازد.

لیست‌های مرتبط به عدالت چه باید کرد؟

یادداشت‌های مرتبط به عدالت چه باید کرد؟

من این کتا
            من این کتاب رو دو بار خوندم و هر بار بیشتر از قبل لذت بردم، کتاب با زبان روان و داستان های روزمره، سه نظریه مختلف ناظر به عدالت یعنی رویکرد بیشینه کردن رفاه (فایده گرایی)، رویکرد آزادی محور (لیبرالیسم) و رویکرد فضیلت محور رو بررسی می‌کنه و نقاط قوت و ضعف هر کدوم رو ارائه میده. مایکل سندل توی دوره ای که صحبت از رویکردهای فضلیت محور در عدالت و سیاست توی دنیا تابو حساب میشه نه تنها از اونها صحبت می‌کنه که اونها رو به عنوان یه الگوی مطلوب ارائه میده. آیا واقعا باید در دنیا به یه سری از امور مثل همجنسگرایی آزادی داد؟ آیا فروش اعضای بدن باید توی یه اقتصاد با مکانیسم بازار، چون تقاضایی براش هست باید آزاد باشه؟ سندل توی این کتاب به دنبال جواب دادن به این سوال‌ها و سوال های مشابهه.
جذاب ترین بخش کتاب برای من بخشی که درباره حقوق افراد صحبت میشه، آیا واقعا ما مالک استعدادهای خودمون هستیم؟ آیا میشه یه بهانه حقوق فردی جلوی تمام مباحث رفاهی و بازتوزیعی وایساد؟

خوندن این کتاب برای همه افراد مفیده و حتی اگر توی حوزه علوم انسانی هم فعالیت نداره باز هم خوندن این کتاب می‌تونه دیدش به مسائل اجتماعی و سیاسی رو باز کنه؛ خصوصا برای کشور ما که عموما افراد فقط با یه نوع ثابت و خشک که عموما هم تقلیدیه، به مسائل اجتماعی نگاه می‌کنن.
          
            باور این‌که این کتاب تموم شد برام سخته. تقریبا مطمئنم که باید خودم رو راضی کنم در فرصتی با ذهن بازتر دوباره بخونمش و در هر بخش برای خودم یادداشت بنویسم. الان هم‌چنان یک پرسش بزرگ در ذهنم وجود داره که برای عادلانه‌تر شدن جوامع مدنی چه کاری باید کرد و چه رفتار و رویکردی تعارض کم‌تری ایجاد می‌کنه؟ آیا باید باورهای فضیلت‌گرایانه و «اصول زندگی خوب» رو وارد قضاوت‌هامون کنیم؟
چیزی که الان می‌دونم اینه که نمی‌تونم فایده‌گرایی رو محترم بشمارم و بگذارم حقوقم به دلیل خوشایند و لذت گروهی بزرگ‌تر نقض بشه، از طرفی در مواردی نمی‌تونم بپذیرم آزادی‌هام تحت عنوان اصول اخلاقی زندگی خوب از دیدگاه سنت و دین، محدود بشه. اما سوالی که همواره کتاب برام باقی گذاشته اینه که مرز داشتن آزادی و پیروی از اخلاق در جامعه مدنی کجاست؟ آیا یاید ارزش هر کار مشخص بشه و یک هدف برای اون تعیین بشه یا نظام ارزش‌گذاری هم نوعی بی‌عدالتی رو به جا می‌گذاره؟