بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

طفلی به نام شادی

طفلی به نام شادی

طفلی به نام شادی

3.4
4 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

6

محمّدرضا شفیعی کدکنی در سال 1318 در کدکن متولد شد. در سال 1344 از دانشکد? ادبیات دانشگاه مشهد در رشت? ادبیات فارسی فارغ التحصیل شد. در سال 1348 دور? دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران به پایان برد و از همان زمان تدریس در دانشکد? ادبیات دانشگاه تهران را آغاز کرد. گذشته از شعر، تحقیق در نقد ادبی، سبک شناسی شعر فارسی و عرفان ایرانی از مشغله های ذهنی اوست.

یادداشت‌های مرتبط به طفلی به نام شادی

            📖  «طفلی به نام شادی» سومین مجموعه از اشعار استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی است. این دفتر شعر از چند جهت اهمیت دارد. اول اینکه این کتاب مجموعه اشعار یکی از معروفترین اساتید حال حاضر ادبیات است و با اینکه در مورد خیلی‌ها اشتغالات ادبی باعث توجه به فرم و تکنیک و درنتیجه تصنعی شدن شعر می‌شود، در مورد دکتر کدکنی این اتفاق نیفتاده و به گواه حضور بسیاری از اشعارش در حافظۀ جمعی ما، او شاعر درجه یکی هم هست. دیگر اینکه بعد از ۲۳ سال مجموعهٔ شعر تازه‌‌ای از دکتر کدکنی منتشر شده. دکتر کدکنی در سال‌های پیس از انقلاب، از ۴۴ تا ۵۶، هفت دفتر شعر منتشر کرده بود که سال ۷۶ تمام این هفت دفتر در یک مجموعه با عنوان «آیینه‌ای برای صداها» منتشر شد. همان سال مجموعه «هزارهٔ دوم آهوی کوهی» هم نشر شد که اشعار ۵۶ تا ۷۶ را شامل بود. مجموعه «طفلی به نام شادی» سومین مجموعهٔ اشعار دکتر کدکنی است و حاصل بیست سال اخیر و بخصوص اشعاری که استاد در سالهای تدریس در خارج از ایران، در پرینستون و آکسفورد و لیدن و توکیو سروده است. بر روی جلد آمده این مجموعه از پنج دفتر شعر تشکیل شده و در متن کتاب هم هر از چندی، صفحه‌ای تیره‌تر به عنوان شروع یکی از این دفترها مشخص شده. هرچند توزیع اشعار در این دفترها به ترتیب زمانی یا مکان سرودن نیست و چندان مشخص نیست که این تقسیم‌بندی بر چه اساسی است و دفترهای شعری که قبلاً به شکل مستقل منتشر نشده بودند، چرا اینجا مشخص شده‌اند. به هر حال، کتاب «طفلی به نام شادی» شامل ۲۴۷ قطعه شعر در قالبهای مختلف قصیده و غزل و رباعی و نیمایی است. در مقدمۀ کوتاه کتاب، دکتر به طعنه نوشته: «در تمام مدّتِ شاعریِ من - که عمری شصت و چند ساله دارد - من همچنان آدم عقب‌مانده‌ای باقی مانده‌ام که نه وزن را رها کرده‌ام و نه قافیه را و نه معنی را، نه عشق را و نه تأمّلاتِ وجودی را و نه ایران را. برای اثباتِ عقب‌ماندگیِ یک شاعر سندی استوارتر ازین می‌توان یافت؟ آن‌هم در مملکتی که عقل اکثریتِ مردم آن به چشمشان است!» در ادامۀ این مقدمه هم دکتر از «منتقدانِ رَه‌نشناس» گله کرده و اینکه داوری نهایی شعر با جامعه و بخصوص جامعۀ آینده است و «ورَمِ ایدئولوژیک» که بخوابد، معلوم می‌شود وزن هر شعر چقدر است و اینکه خود استاد به اشاراتش از این و آن ارجاع داده و «من تحت تأثیر تمام شعرای کره زمینم» و انتقادی هم به تعطیلی رشتۀ ادبیات تطبیقی. اما هرچه این مقدمۀ ۴صفحه‌ای تند و تیز و پرگلایه است، اشعار کتاب گرم و دلنشین و سرشار از عاطفه هستند و حجم زیادی از آنها، عاشقانه‌اند. هرچند تعداد اخوانیه‌ها (شعرهایی در ستایش دوستان) هم کم نیست. بررسی و معرفی تمام اشعار این دفتر، فرصت بیشتری می‌خواهد و اینجا فقط یک رباعی از این مجموعه نقل می‌کنم، مشت نمونۀ خروار:

بیهوده مگو که دوش حیران شده‌ای
سرحلقۀ عاشقان دوران شده‌ای
از زلزله و عشق خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شده‌ای