معرفی کتاب دورترین کرانه اثر ارسولاک لوژوان مترجم پیمان اسماعیلیان

دورترین کرانه

دورترین کرانه

ارسولاک لوژوان و 2 نفر دیگر
4.1
14 نفر |
4 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

6

شابک
9789645362797
تعداد صفحات
376
تاریخ انتشار
1389/1/16

یادداشت‌ها

          دورترین کرانه، جلد سوم از مجموعه‌ی دریای زمینه.
در سبک روایت و توصیف و حتی روند داستان، به‌شدت پیرو جلد اول کتابه. در حالی که اگر روند جلد دوم رو پیش می گرفت احتمالاً نتیجه خیلی بهتر از چیزی می‌شد که الان می‌بینیم.

داستان این جلد، شبیه به جلد اول، ماجرای سفره. قهرمان برای یافتن چیزی(دشمن بزرگ) سفری رو در پیش می‌گیره با مقصدی نامعلوم و حتی هدفی نامعلوم. در جهان داستان، همین حرکت و رفتن خودش ارزش بزرگیه. غوطه خوردن در نظم موجود که داستان ازش با هم‌ترازی یاد می‌کنه. نظمی که خودش قهرمانان داستان رو به‌سمت مقدصشون که عامل بی‌نظمی یا ناهم‌ترازیه سوق می‌ده.

داستان از نظر شروع، نسبت یه جلد اول بهتر عمل می‌کنه. اگه اونجا چند فصل به تاریخچه‌ی زندگی شخصیت اول می‌پردازه و اطلاعاتی که می‌شد در خلال روایت به خواننده داد رو، قطار می‌کنه توی کتاب، اینجا از همون خط اول، داستان شروع می‌شه و اتفاقاً اطلاعات مورد نیاز از گذشته‌ی شخصیت در خلال داستان روایت می‌شه. با این حال نباید یادمون بره که داریم یه کار کلاسیک می‌خونیم و عموماً، نه همیشه، کار کلاسیک خوندن یعنی تحمل توصیف‌های ریز و دقیق و البته ایستا که داستان رو از حرکت می‌ندازه و برای مخاطب تصویر می‌سازه. با این حال این ماجرا هم مشکل بزرگی برای کتاب نیست. ماجراها اون قدر جذاب هستن که به خاطرشون یک صفحه توصیف هم بشه تحمل کرد. خصوصاً که عموماً این توصیف‌ها برای مخاطب جذاب هم می‌تونن باشن.

مجموعه تا اینجا خوب پیش رفته اما شباهت ماجرای این جلد با جلد اول، این ترس رو در وجود آدم می‌ندازه که نکنه جلدهای بعد هم نمایش به تکرار افتادن لوژوان باشه و دیگه شاهکاری مثل جلد دوم و حتی جلد اول رو قرار نباشه ببینیم!
خلاصه که باید صبر کرد.
        

8

          داستان کتاب از اونجایی شروع میشه که آررن شاهزاده‌ی جزیره‌ی ان‌لاد، برای رسوندن پیامی به گد، ساحر اعظم، به رک می‌رسه: گویا در جزیره‌ی ان‌لاد، جادوگران در حال فراموش کردن وردهاشون هستن و دیگه جادویی وجود نداره. همین اتفاق در قسمت‌های دیگر دریای زمین هم رخ داده، بنابراین گد و آررن با لوک‌فار راهی یک سفر دریایی دور و دراز می‌شن تا ببینن علت این اتفاق چیه...
از خوندنش خیلی خیلی لذت بردم و حتی از جادوگر و گورهای آتوان بیشتر دوستش داشتم :)  آررن پسر مودب و معصومیه و گد هم واقعا فرزانه‌ست و ترکیب این دو تا و تمامی صحبت‌هاشون در مورد زندگی و مرگ خیلی بهم چسبید. جادوی دریای زمین در کلمات نهفته‌ست و واقعا بین سطرهای کتاب احساسش می‌کردم.
و آخرین قسمت سفرشون چقدر منو یاد برگشت هری و دامبلدور از غار کنار دریا انداخت... یک بار از لوژوان راجع به هری پاتر می‌پرسن، میگه کتاب خوبیه اما از originality (اصالت یا نوآوری) خالیه و خب توی این صحنه کاملا متوجه حرفش شدم.
        

10