بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مترسک مزرعه آتشین

مترسک مزرعه آتشین

مترسک مزرعه آتشین

داود امیریان و 1 نفر دیگر
4.4
28 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

76

خواهم خواند

8

چشم به آسمان دوخته ام. انگار بر مخمل سیاه آسمان صد هزار مروارید درخششان دوخته اند. نسیم خنکی می وزد. ملافه را تا چانه بالا می کشم. دیگر از اتاق های پایین صدا نمی آید. می دانم که همه خوابیده اند، جز من که روی پشت بام هستم و هنوز خواب به چشمانم مهمان نشده است. سر شب با اصرار و کلی قیافه گرفتن، توانستم مادرم را راضی کنم تا روی پشت بام جایم را پهن کنم. هر چه مادر گفت اول پاییز است و معلوم نیست باران بیاید یا نه، گوش ندادم. بعد روی پرده پشت بام خزیدم و به صداهایی که از پایین می آمد گوش دادم... .

لیست‌های مرتبط به مترسک مزرعه آتشین

یادداشت‌های مرتبط به مترسک مزرعه آتشین

            داوود امیریان نویسنده ای ست که در زمینه رمان دفاع مقدس گروه سنی نوجوان ،آثاری درخشانی را در کارنامه کاری اش دارد.مترسک مزرعه آتشین هم کتاب بسیار ساده ،روان و جذابی ست.از ابتدای کتاب مخاطب با گره داستانی روبرو میشود تا آن را باز کند، گره بعدی و همین طور تا آخر داستان...هر چه به اواخر کتاب نزیک تر میشویم گره ها و اتفاق ها جذاب تر میشوند. از اواسط کتاب تقریبا آن را نمیتوان رها کرد اما اواخر دیگر محال است رهایش کنید!داستان پسری ست به نام آیدین که عموما کارهارا درست پیش نمیبرد،او را بچه خطاب میکنند ،به عنوان مرد قبول ندارند .آیدین عموما نمیتواند از خودش دفاع کند و مورد ظلم واقع میشود.اتفاقی برای دایی اش رقم میخورد که باعث میشود آیدین پایش را در یک کفش کند که برود جبهه...اتفاقات جالبی در ارتباط آیدین با دوستانش و آیدین و جبهه روایت میشود.کتاب سه بخش دارد یک بخش قبل جبهه یک بخش نامه هایش از جبهه یک بخش روایت از جبهه.ضمنا در هر بخش هر ۳ الی ۴ صفحه جداشده است‌.این خود عامل مهمی برای جذب نوجوان هایی ست که چندان اهل کتاب نیستند.با تمام این اوصاف دو نکته در مورد کتاب قابل توجه است:یک اینکه اساسا چرا شخصیت ترسویی که نمیتواند از خودش دفاع کند را به عنوان شخصیت معیار که انگیزه رفتن به جبهه دارد به نوجوان معرفی کنیم؟و دو  اینکه چرا انگیزه او را به "جبهه رفتن و مرد شدن"تقلیل دهیم؟همیشه باید درصدی را برای احتمال تعمیم دادن نوجوان باید در نظر گرفت.اما ناگفته نباید گذاشت که دقیقا فرق آیدین کتاب با شخصیت های عموم رمان های دفاع مقدس همین ویژگی هاست. در مجموع کتاب خوش خوانی ست و از نمونه های خوب رمان نوجوان دفاع مقدس.شاید اگر در کنار مجموعه ای از کتب دفاع مقدسی معرفی شود ،بتوان از این مشکل هم به راحتی عبور کرد.پایان بندی اش تا حدودی غافلگیر کننده است،هرچند پایان قابلیت پرداخت بیشتر  و طولانی کردن روایت را داشت.عنوان کتاب تا پایان ممکن است برای مخاطب رمزگشایی نشود‌ و به تبع آن طرح جلد.در مجموع به نظر بنده این کتاب داوود امیریان مهجور واقع شده و جای معرفی بیشتری دارد.بخوانید و لذت ببرید.

          
            یک رمان نوجوان با موضوع دفاع مقدس. شخصیت داستان نوجوانی است به اسم آیدین که در سال‌های جنگ قسمتی از زندگی خودش را روایت می‌کند و از اتفاقات آن روزها حرف می‌زند.
دیدن دزدی که به خانه همسایه می‌آید، سوءظن به دوستش اصغر که او را لو داده، باجگیری‌هایی که غلام به واسطه تهدید از او انجام می‌دهد، کتک‌هایی که می‌خورد، دعواهایی که می‌کند، جدل و کشمکش‌هایی که در خانه با خواهرهایش دارد و ... اتفاقاتی است که در داستان بیان می‌شود.
داستان از سه بخش تشکیل شده که هر کدام به یک صورت روایت می‌شوند و در آخر به یک حادثه و رویداد یا نقطه عطفی مهم ختم می‌شود: 
بخش اول آیدین داستان را روایت می‌کند و مشکلات در مدرسه و خانه را بیان می‌کند که در 34 قسمت آمده است.
بخش دوم شامل ده نامه است که بین آیدین و اصغر و خواهر آیدین یعنی لیلا رد و بدل می‌شود و چگونگی به جبهه رفتن آیدین را بیان می‌کند.
بخش سوم همانند بخش اول آیدین راوی داستان است که چگونگی انجام عملیات در جبهه را تعریف می‌کند و شامل 13 قسمت است.
این رمان 224 صفحه‌ای با داستانی جذاب و گیرا که به قسمت‌های کوتاه تقسیم‌بندی شده، باعث می‌شود که اولاً مخاطب خسته نشود و دوماً زودتر داستان را پیش ببرد تا ببیند در آخر چه می‌شود و چه اتفاقاتی برای آیدین می‌افتد. نویسنده به شکلی کاملاً حرفه‌ای داستان را جلو برده که مخاطب تشنه دانستن باقی ماجرا باشد. مثلاً در اوایل داستان می‌خواهی بفهمی که آیا آیدین دزدها را معرفی می‌کند یا نه؟ و در کشمکشی که با غلام دارد، هر موقع که با او روبرو می‌شد من منتظر بودم ببینم که آیا این‌بار جلوی او در می‌آید یا نه؟
لحن و گفتار کتاب کاملاً مناسب مخاطب نوجوان است و روان و ساده بودن داستان این موضوع را بیان می‌کند.
به نظر من کتاب نتوانسته فضای زندگی آن دوران و یا چهره جنگ را نشان دهد. تنها نکته و مطلبی که می‌توان از داستان برداشت کرد و آن را به عنوان یک هدف و نکته به مخاطب ارائه داد و در داستان مشهود بود این است که باید مقابل سختی‌ها و مشکلات ایستاد و نترسید. باید با آن‌ها مبارزه کرد تا «مرد» شد. همانند آیدین که از یک پسر نازک نارنجی که مورد توجه مادر و مخصوصاً پدر است به یک فرد کاملاً مقاوم و قوی تبدیل می‌شود.
باید بگویم با کتابی خوب، جذاب، گیرا، داستانی پر کشش، با لحنی ساده و روان روبرو هستید. فقط چند جایی اشتباهات تایپی وجود داشت کا اگر آنها را نادیده بگیریم کتاب موفقی خواهد بود. البته کتابی که من خواندم چاپ هفتم بود شاید تا آخرین چاپ آن که چاپ چهاردهم است این اشتباهات برطرف شده باشد.
نکته آخری که باید بگویم توصیف فضاها و شخصیت ها است که به خوبی بیان شده و علاوه بر آن با دقت در گفت و گو و سخن افراد می‌توان به ویژگی شخصیت ها پی برد. همان خط اول و شروع کتاب یکی از توصیفات زیبای کتاب به چشم می خورد: " چشم به آسمان دوخته ام. انگار بر مخمل سیاه آسمان صدهاهزار مروارید درخشان دوخته‌اند."

امین پازوکی
          
                کتاب خوبی است. 
اینکه <<آیدین>>مقابل غلام می ایستد و کم نمی آورد خیلی خوب بود ، ولی اینکه آیدین هی به غلام باج می دادنه!
مزیت ها:
انگیزه برای ورود به بسیج و دفاع از وطن
نترسیدن آیدین از اسیر شدن ورفتن برای نجات دایی عزت و ...

نقدها:
تاکید روی سیگار 
مثلاً:
- برو برام دونخ سیگار بخر
یا
- چرا براش سیگار می خری...
زیاد دعوا کردن کلاً یکی دو فصلش روایت دعوا غلام و آیدین بود.

کلاً کتاب خوبی بود
والسلام
علی زینال زاده
1402/11/7
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.