فصل توت های سفیدفصل توت های سفیدسیده عذرا موسوی3.79 نفر |5 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن1خواندهام23خواهم خواند18توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب فصل توت های سفید، نویسنده سیده عذرا موسوی.لیستهای مرتبط به فصل توت های سفیدزهرا حق شناسباشگاه ۱۶ هزار تایی ها51 کتابکتاب هایی که میخوام با باشگاه ۱۶ هزارتایی ها بخونم04ریحــ🌙ـانہ جنتیباید از نمایشگاه کتاب۱۴۰۲ خرید:)16 کتابرمانهای خوب ایرانی که باید بخونی و میتونی از نمایشگاه کتاب خریداری کنی..227یادداشتهای مرتبط به فصل توت های سفیدمهدی شکرگزار1402/04/03 رمان خوش خوانی بود و زبان کتاب دوست داشتنی بود. در طول داستان کم کم با ماجرای راوی آشنا میشویم و باعث میشود با او همذات پنداری کنیم. فضای روایت داستان تاریک و سرد است. در یک کلام دوست داشتنی بود اما عالی نه. 05فاطمه غلامی1402/08/11 کتاب در مورد یه دختر تنهاست، پشت سرش کلی حرف و حدیث هست و زندگی مصیبت باری داره. فضای کتاب به سالهای نزدیک انقلاب برمیگرده. یه فضای تاریک و غمگینی داره. نویسنده بین داستان اصلی دائما در حال گریز زدن به گذشتهی دختره و این گریز زدنه معلوم نیست کی اتفاق میفته و ریتم مشخصی نداره. چیزی که این کتاب رو زیبا کرده قلمشه، با اول شخص کتاب نوشته شده، و واقعا اگر قلمش نبود خود داستان سیر چندان جذابی نداشت تا مخاطل رو به خوندن ترغیب کنه. نحوه روایت اتفاقات، احساس خود دختر، احساسات بقیه و غیره باعث جذابیتش شده. 00فهیمه . مؤذن1402/05/09 یه داستان روان و معمولی مربوط به دهه ی پنجاه بود . تنها مزیتی که داشت ، داستانِ پرکششِ آن بود که خواننده رو جذب میکرد. سیر خطی هم نداشت و روایت ها سیر زمانی حال و گذشته داشت که به نظرم جالب ش کرده بود . بخشی پایانی من را یاد سریال خاتون انداخت به دلیل نام بردن از کافه پولونیا و روایت بخشی از ماجرای لهستانی های تبعیدی . پایان داستان باز بود . و در کل کتاب باب طبع من نبود . 032آسیه کلایی1402/10/27 فصل توت های سفید توسط انتشارات شهرستان ادب در ۱۷۵ صفحه به چاپ رسیده است و یک رمان شخصیت محور است که در بحبوحه ی انقلاب روایت می شود. اتمسفر کتاب کاملا خواننده را با وقایع هفده شهریور 57 همراه می کند. در کنار پرداختن به انقلاب اجتماعی و آن چه در میدان ژاله ی آن روز ها اتفاق افتاده، خواننده دست در دست قهرمان داستان که زنی به نام فروغ است، چالش های زندگی اش را پشت سر می گذارد. فصل توت های سفید بدون قضاوت دختران و زنان شهرنو را بازخوانی می کند، از زنانِ زبان به دهن گرفته در مقابل جور جامعه عبور می کند و به امید می رسد که این خود پرداختن به یک انقلاب فردی است. فروغ در مقابل آنچه بر سرش گذشته و آن گناهی که به او نسبت می دهند دل به امیر می بندد و به دنبال این نقطه ی امید می رود و این رفتن خط داستان را جلو می برد. داستان نقاط تعلیقی دارد که خواننده را وادار به ادامه ی خوانش می کند. تغییر درونی و دراماتیک فروغ در داستان حس خوشایندی است که نویسنده به خواننده هدیه می دهد. محور بودن زنان در داستان را از شاخصه های اصلی آثار نویسنده می توان دانست. قهرمان داستان زنی واقعی و به دور از فانتزی نمایی و اغراق است. بنظر می آید مفاهیم مورد توجه نویسنده در پس زمینه ی داستان به خوبی بر جان خواننده می نشیند. زبان کتاب روان و داستانی است. ضرب المثل های بجا، راحتی ارتباط با داستان را بیشتر کرده اند. تصویرسازی ها و لحن در گفت و گوها به خوبی تمایز بین فضا و شخصیت ها را نشان می دهد. گاهی توصیفاتی در داستان به کار برده شده است که در پیش برد داستان اثری ندارد ولی می توان این را خواست نویسنده در این رمان دانست. از نام گذاری پر حس کتاب و طرح جلد زیبای آن هم نمی توان به راحتی گذشت. همه ی این ویژگی ها در کنار هم فصل توت های سفید را به نامزدی جایزه جلال۱۴۰۲ رساند. 012ف.حاجیباباییان1402/05/09 بسیار کتاب رو دوست داشتم استفادهی هنرمندانهی نویسنده از ضربالمثلهای فارسی در جایجای کتاب لذت خواندن را صد چندان کرده است. لحن وزبان داستان وشخصیتها فوقالعاده مناسب وزیباست. بسیار از نویسنده آموختم🌹🌠 111