یادداشت
1402/10/27
3.5
10
فصل توت های سفید توسط انتشارات شهرستان ادب در ۱۷۵ صفحه به چاپ رسیده است و یک رمان شخصیت محور است که در بحبوحه ی انقلاب روایت می شود. اتمسفر کتاب کاملا خواننده را با وقایع هفده شهریور 57 همراه می کند. در کنار پرداختن به انقلاب اجتماعی و آن چه در میدان ژاله ی آن روز ها اتفاق افتاده، خواننده دست در دست قهرمان داستان که زنی به نام فروغ است، چالش های زندگی اش را پشت سر می گذارد. فصل توت های سفید بدون قضاوت دختران و زنان شهرنو را بازخوانی می کند، از زنانِ زبان به دهن گرفته در مقابل جور جامعه عبور می کند و به امید می رسد که این خود پرداختن به یک انقلاب فردی است. فروغ در مقابل آنچه بر سرش گذشته و آن گناهی که به او نسبت می دهند دل به امیر می بندد و به دنبال این نقطه ی امید می رود و این رفتن خط داستان را جلو می برد. داستان نقاط تعلیقی دارد که خواننده را وادار به ادامه ی خوانش می کند. تغییر درونی و دراماتیک فروغ در داستان حس خوشایندی است که نویسنده به خواننده هدیه می دهد. محور بودن زنان در داستان را از شاخصه های اصلی آثار نویسنده می توان دانست. قهرمان داستان زنی واقعی و به دور از فانتزی نمایی و اغراق است. بنظر می آید مفاهیم مورد توجه نویسنده در پس زمینه ی داستان به خوبی بر جان خواننده می نشیند. زبان کتاب روان و داستانی است. ضرب المثل های بجا، راحتی ارتباط با داستان را بیشتر کرده اند. تصویرسازی ها و لحن در گفت و گوها به خوبی تمایز بین فضا و شخصیت ها را نشان می دهد. گاهی توصیفاتی در داستان به کار برده شده است که در پیش برد داستان اثری ندارد ولی می توان این را خواست نویسنده در این رمان دانست. از نام گذاری پر حس کتاب و طرح جلد زیبای آن هم نمی توان به راحتی گذشت. همه ی این ویژگی ها در کنار هم فصل توت های سفید را به نامزدی جایزه جلال۱۴۰۲ رساند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.