دغدغه مرگ و زندگی: عشق، فقدان و آنچه در واپسین روزها دغدغه ماست

دغدغه مرگ و زندگی: عشق، فقدان و آنچه در واپسین روزها دغدغه ماست

دغدغه مرگ و زندگی: عشق، فقدان و آنچه در واپسین روزها دغدغه ماست

مریلین یالوم و 3 نفر دیگر
3.8
26 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

50

خواهم خواند

37

شابک
9786227567274
تعداد صفحات
292
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        «خوان داوید نازیو» مرگ و فقدان انسانی که عشق ما نثار اوست را به از دست دادن عضوی از بدنمان تعبیر میکند؛ ازدست شدن او گویی ازدستشدن دست یا پایمان است! با همان فروپاشی عصبی و تجربهای شبیه به همان دردی که آدمی ممکن است هنگام ازدست دادن دست یا پایش احساس کند. حال تصور کنیم اگر پیش از آنکه بهواقع دست یا پایمان را ازدست بدهیم، از قریبالوقوع بودن این مهم، این فقدان، مطلع شویم، وضعیت ما چهگونه خواهد بود؟! ما چهگونه با ناپدید شدن عضوی از بدنمان، بخشی از جانمان و درد نامتصور این ناپدیدشدن در روح و جسممان، مواجه میشویم؟ ماجرای کتاب «مسئلهی مرگ و زندگی» نوشتهی «اروین یالوم» و «مریلین یالوم» از پیشآگاهی نویسندگانش از این موضوع شروع شده است. مریلین به سرطان دچار میشود و مرگش حتمیست. زوج عاشق که سالیان سال را با عشقی عمیق و محبتی ازلی زندگی کردهاند، حال میدانند که یکیشان به ناچار، خیلی زود باید از این جهان درگذرد. زوج عاشق تصمیم میگیرند که هرآنچه از زندگی و مرگ میدانند و از پس گذر سالیان به تجربه دریافته و به آن فکر کردهاند را بنویسند، آنهم درحالیکه مرگ مریلین نزدیک است. درمیانهی نوشتن کتاب است که مریلین درمیگذرد و برای اروین عاشق، اینک یکی هست که دیگر نیست! این فقدان عظیم، برای اروین، نه عنصری بازدارنده، که نیرویی پیشبرنده میشود و او «مسئلهی مرگ و زندگی» را با ستایش بی پایانش از زندگی، عشق و البته ایمان به حتمی بودن مرگ، ادامه داده و به پایان میرساند. همانطور که مریلین نیز باوجود آگاهی تمام و کمالش به حتمیّت مرگی که هرلحظه به او نزدیکتر میشد، تا آخرین لحظه، دست از زندگی کردن برنداشت، اروین هم به مدد همین عشق به مریلین و به زندگی، در فقدان معشوق دست از زندگی برنمیدارد و بر اهمیتش پافشاری میکند؛ «مسئلهی مرگ و زندگی» ماحصل این پافشاری بر عشق، بر زندگی و بر پذیرش ناگزیری مرگ است که قسمی از این زندگیست و البته عمل کردن به رسالت عظیم نویسنده و درمانگری که میداند باید این تجربهها را با جهان درمیان بگذارد.
      

پست‌های مرتبط به دغدغه مرگ و زندگی: عشق، فقدان و آنچه در واپسین روزها دغدغه ماست

یادداشت ها

          اخیرا در حال مطالعه کتاب مسئله مرگ و زندگی از اروین و مریلین یالوم هستم. هنوز کامل نشده اما نکاتی داشت که جالب بودند.این زن و شوهر ۶۵ سال زندگی مشترک داشته اند و حالا مریلین در سن ۸۷ سالکی دچار مولتیپل میلوما شده و ازعوارض داروهای شیمی درمانی مثل سکته مغزی و تهوع و استفراغ و خستگی مفرط و لکه های سفید قرنیه درامان نمانده و بیشتر از همه چیزی به نام مه زدگی ذهنی شیمی درمانی آزارش می‌دهد. انگار شمی درمانی سبب می‌شود همه خاطرات و اتفاقات درحال وقوع گنگ و مبهم به نظر برسند.به سبب پیوند عمیق قلبی بین این زوج که هر دو هم نویسنده هستند تصمیم می‌گیرند این کتاب را با همکاری هم بنویسند.مریلین تصمیم می‌گیرد تعلق خاطرش از اشیا و افراد را کمتر کند و به همین خاطر به تدریج تمام چیزهای مورد علاقه اش مثل کتاب‌ها و گردنبند و لباسها را به دوستان و نزدیکانش می‌بخشد. یک ایده جالب هم به نظرش می‌رسد که برای هر کدام از نوه های کوچکش صندوقچه ای ایجاد کند و اشیا کوچکی مثل مدال‌های افتخار یا عروسک‌های کوچک و و عکسهای دسته جمعی و... را به عنوان یادگاری در آنها جای دهد تا حتی سالها بعد از مرگش که نوه ها با باز کردن صندوقچه او را یاد کنند. این قسمت کتاب منو یاد سریال حریم سلطان انداخت که خرم سلطان در آخر عمرش دو تا چمدان به هر کدام از دو پسرش سلیم و بایزید بخشید که در ان به صورت تقریبا مشابه یادگاری‌ها و هدیه هایی را قرار داده بود.همچنین مریلین یاد کتاب نامه های ابدی میکند که در ان از رسمی یهودی صحبت می‌شود که فرد احساساتش نسبت به افراد و حکمتی را که می‌خواهد به آنها منتقل کند در نامه ای در آخر عمر می‌نویسد.  چیزی شبیه وصیتنامه. من یاد وصیتنامه پیامبر و ائمه افتادم. چیزی که بین ما مسلمانان به عنوان وصیتنامه جا افتاده این است که در مورد نماز و روزه و بدهی و اموال وصیت میکنیم در حالیکه پیامبر در آخرین روزهای عمرشان برای کل امتشان نگران بودند و عترت و قرآن را به یادگار گذاشتند. حکمتی بی‌پایان که باید به هر دو تمسک کنند.حضرت زهرا به عنوان مادری دلسوز که جانش را فدای دینشان کردنددر روزهای آخر عمرشان وصیتی به تمام فرزندانشان در طول تاریخ کردند که ولایت را تنها نگذارند حضرت علی در آخرین لحظه عمر ، سربند وصیتشان میگویند: اوصیکم بتقوی الله و نظم امورکم.  اینکه منظم و با تقوا باشید والی آخر..  تمام امامان وصیتهایشان حاوی حکمت یک عمر زیستشان در هستی و آنچه که عزیزانشان در روزهای پیش رو نیاز دارند، هست. به نظرم هم اینها نامه های ابدی و وصیتنامه های حقیقی هستند. آدمی که یک عمر زندگی کرده و وقتی می میرد نمی‌تواند مال با خود ببرد آن چیزی که با او دفن می‌شود همین حکمت و تجربه است که باید به عزیزترین کسانش هدیه بدهد.حتی وصیتنامه امام خمینی و شهدا از جمله شهید سلیمانی هم همین است. حاوی توصیه هایی به کل مردم ایران برای سربلندی و عزت هست.اروین یالوم همسر مریلین تصمیم میگیرد همزمان با مرگ او خودکشی کند اما وقتی به این فکر می‌کند که یک عمر به تمام کسانی که عزیزانشان را از دست داده بودند حین روان درمانی توصیه به صبر و بردباری میکرده میگوید نه این کار خیانت به زحمات بیمارانم و آموزشهای خودم میباشد پس علی رغم تنهایی و انزوای کشنده ای که بعد از مرگ مریلین سراغش خواهد آمد از این کار منصرف می‌شود.
        

13