بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

A Matter of Death and Life

A Matter of Death and Life

A Matter of Death and Life

4.0
18 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

27

A year-long journey by the renowned psychiatrist and his writer wife after her fatal diagnosis, as they reflect on how to love and live without regret. Internationally acclaimed psychiatrist and author Irvin Yalom devoted his career to counselling those suffering from anxiety and grief. But never had he faced the need to counsel himself until his wife, esteemed feminist author Marilyn Yalom, was diagnosed with cancer. In A Matter of Death and Life, Marilyn and Irv share how they took on profound new struggles: Marilyn to die a good death, Irv to live on without her. In alternating accounts of their last months together and Irv's first months alone, they offer us a rare window into facing mortality and coping with the loss of one's beloved. The Yaloms had numerous blessings — a loving family, a Palo Alto home under a magnificent valley oak, a large circle of friends, avid readers around the world, and a long, fulfilling marriage — but they faced death as we all do. With the wisdom of those who have thought deeply and the familiar warmth of teenage sweethearts who've grown up together, they investigate universal questions of intimacy, love, and grief. Informed by two lifetimes of experience, A Matter of Death and Life is an openhearted offering to anyone seeking support, solace, and a meaningful life.

پست‌های مرتبط به A Matter of Death and Life

یادداشت‌های مرتبط به A Matter of Death and Life

            اخیرا در حال مطالعه کتاب مسئله مرگ و زندگی از اروین و مریلین یالوم هستم. هنوز کامل نشده اما نکاتی داشت که جالب بودند.این زن و شوهر ۶۵ سال زندگی مشترک داشته اند و حالا مریلین در سن ۸۷ سالکی دچار مولتیپل میلوما شده و ازعوارض داروهای شیمی درمانی مثل سکته مغزی و تهوع و استفراغ و خستگی مفرط و لکه های سفید قرنیه درامان نمانده و بیشتر از همه چیزی به نام مه زدگی ذهنی شیمی درمانی آزارش می‌دهد. انگار شمی درمانی سبب می‌شود همه خاطرات و اتفاقات درحال وقوع گنگ و مبهم به نظر برسند.به سبب پیوند عمیق قلبی بین این زوج که هر دو هم نویسنده هستند تصمیم می‌گیرند این کتاب را با همکاری هم بنویسند.مریلین تصمیم می‌گیرد تعلق خاطرش از اشیا و افراد را کمتر کند و به همین خاطر به تدریج تمام چیزهای مورد علاقه اش مثل کتاب‌ها و گردنبند و لباسها را به دوستان و نزدیکانش می‌بخشد. یک ایده جالب هم به نظرش می‌رسد که برای هر کدام از نوه های کوچکش صندوقچه ای ایجاد کند و اشیا کوچکی مثل مدال‌های افتخار یا عروسک‌های کوچک و و عکسهای دسته جمعی و... را به عنوان یادگاری در آنها جای دهد تا حتی سالها بعد از مرگش که نوه ها با باز کردن صندوقچه او را یاد کنند. این قسمت کتاب منو یاد سریال حریم سلطان انداخت که خرم سلطان در آخر عمرش دو تا چمدان به هر کدام از دو پسرش سلیم و بایزید بخشید که در ان به صورت تقریبا مشابه یادگاری‌ها و هدیه هایی را قرار داده بود.همچنین مریلین یاد کتاب نامه های ابدی میکند که در ان از رسمی یهودی صحبت می‌شود که فرد احساساتش نسبت به افراد و حکمتی را که می‌خواهد به آنها منتقل کند در نامه ای در آخر عمر می‌نویسد.  چیزی شبیه وصیتنامه. من یاد وصیتنامه پیامبر و ائمه افتادم. چیزی که بین ما مسلمانان به عنوان وصیتنامه جا افتاده این است که در مورد نماز و روزه و بدهی و اموال وصیت میکنیم در حالیکه پیامبر در آخرین روزهای عمرشان برای کل امتشان نگران بودند و عترت و قرآن را به یادگار گذاشتند. حکمتی بی‌پایان که باید به هر دو تمسک کنند.حضرت زهرا به عنوان مادری دلسوز که جانش را فدای دینشان کردنددر روزهای آخر عمرشان وصیتی به تمام فرزندانشان در طول تاریخ کردند که ولایت را تنها نگذارند حضرت علی در آخرین لحظه عمر ، سربند وصیتشان میگویند: اوصیکم بتقوی الله و نظم امورکم.  اینکه منظم و با تقوا باشید والی آخر..  تمام امامان وصیتهایشان حاوی حکمت یک عمر زیستشان در هستی و آنچه که عزیزانشان در روزهای پیش رو نیاز دارند، هست. به نظرم هم اینها نامه های ابدی و وصیتنامه های حقیقی هستند. آدمی که یک عمر زندگی کرده و وقتی می میرد نمی‌تواند مال با خود ببرد آن چیزی که با او دفن می‌شود همین حکمت و تجربه است که باید به عزیزترین کسانش هدیه بدهد.حتی وصیتنامه امام خمینی و شهدا از جمله شهید سلیمانی هم همین است. حاوی توصیه هایی به کل مردم ایران برای سربلندی و عزت هست.اروین یالوم همسر مریلین تصمیم میگیرد همزمان با مرگ او خودکشی کند اما وقتی به این فکر می‌کند که یک عمر به تمام کسانی که عزیزانشان را از دست داده بودند حین روان درمانی توصیه به صبر و بردباری میکرده میگوید نه این کار خیانت به زحمات بیمارانم و آموزشهای خودم میباشد پس علی رغم تنهایی و انزوای کشنده ای که بعد از مرگ مریلین سراغش خواهد آمد از این کار منصرف می‌شود.