سیاوش خوانی عمومیهنرسینما سیاوش خوانی بهرام بیضایی 4.7 15 نفر | 5 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 24 خواهم خواند 27 خرید از کتابفروشیها ناشر روشنگران و مطالعات زنان شابک 9789645512444 تعداد صفحات 232 تاریخ انتشار 1392/3/20 نسخههای دیگر نشر روشنگران و مطالعات زنان توضیحات کتاب سیاوش خوانی، نویسنده بهرام بیضایی. بریدۀ کتابهای مرتبط به سیاوش خوانی احمد بابائی 1402/10/14 سیاوش خوانی بهرام بیضایی 4.7 5 صفحۀ 95 ما سَرو میکاریم و مرگ میدرویم. ما همه جوان میمیریم. پس چرا دل باید بست چون روزی به ناچار باید بُرید؟ 0 39 لیستهای مرتبط به سیاوش خوانی احمد بابائی 1402/4/4 غایت لذت در گذر زمان 65 کتاب کتاب های این فهرست هر کدام در زمانی که خواندمشان لذتی نصیبم کردند که بعد از گذشت زمان طولانی(بعضاً چند سال) همچنان طعم خوش آنها در دهانم است؛ همچنان با شنیدن یا دیدن اسمشان تمام تصاویری که از آنها ساختم زندهتر از هر چیزی جلوی چشمانم رژه میروند. پ.ن: کتابها تا جایی که حافظهام یاری میکند، به ترتیب زمانی که خواندمشان مرتب شدهاند. نمیدانم که هر کدام از آنها امروز هم برایم همانقدر شیرین هستند یا نه اما هر کدام در زمان خودشان برایم جذاب و دلچسب بودهاند و مرا به کسی که هستم تبدیل کردهاند. این فهرست به شرط بقا پربارتر خواهد شد... 6 102 آروشا دهقان 1403/5/19 به مناسبت روز جهانی عاشقان کتاب 20 کتاب ما بهخوانیها ممکنه که همهمون کتابخوار نباشیم اما اینجا بودنمون یعنی کتابدوستیم. از اونهایی هستیم که نمیتونیم جهان بیکتاب رو تصور کنیم. همهی درآمدمون رو خرج کتابخانهمون میکنیم و در نبرد پیتزا و کتاب، اجازه میدیم که کتاب برنده بشه؛ دستکم گاهی! امروز، روز جهانی عاشقان کتابه؛ روز جهانی ما که بهخوان و گودریدز و استوریگرف رو با حضورمون درخشان کردیم. به همین مناسبت دوست دارم فهرست کتابهای غیرپژ وهشی که دوستشون دارم رو اینجا بذارم. شاید بعدها آپدیتش هم بکنم. 0 19 پستهای مرتبط به سیاوش خوانی آروشا دهقان 1402/11/7 زنانی بر پردهی زندگی 10 83 یادداشتها محبوبترین جدید ترین احسان رضایی 1400/12/18 از آن دسته کتابهایی که مدتها کتاب بالینیام بود. بارها و بارها آن را خواندهام، طوری که بیشتر کتاب را از حفظ دارم. برای وقتهایی که حالتان خوش نیست، دلتان شکسته، غمگین هستید، یا برعکس زیادی خوشحال هستید، برای وقتهایی که راهتان را گم کردهاید، یا خیال میکنید که دقیق و درست در مسیر هستید، ... خواندن این کتاب برای همۀ این احوال مناسب است 0 29 مسعود بربر 1401/3/23 سیاوش را باید خواند و سیاوش خوانی را نیز که چهباید میکرد بهرام بیضایی در این آورد مگر که نکرد و نخوانده مانده و خاک بر آن نشسته و در کوی و برزن به هوا برنیامده است.. . 0 4 آروشا دهقان 1401/12/14 این بهترین نمایشنامهی تمام عمرم بود. حتی میتونم بگم یکی از بهترین کتابهای زندگیم بود. 😊 سیاوشخوانی هر چیزی که دوست دارم رو داشت؛ اسطوره، تاریخ، شاهنامه، زبان استوار، بزنگاههای مناسب، داستانپردازی خوب و البته حضرت کراشالعالمین سیاوشِ کاووسان. مهمترین ویژگی این کتاب در همون صفحهی اوله؛ جایی که نوشته فیلمنامه و بعد اضافه کرده برای اجرای زنده در... . این کتاب بازنویسی داستان سیاوش نیست. تبدیل اون به یک شکل قابل اجراست؛ شکلی که هم امکان روی صحنه رفتن و تئاتر شدن داره، هم میشه در جوامع کوچک روستایی اجراش کرد و هم کاملا پتانسیل این رو داره که فیلم سینمایی بشه، با تمام جذابیتهای لازم و گرهها و داستانهای تودرتو. بیضایی در این اثر چیزهایی رو به داستان سیاوش پیوند زده که اصلا ربطی بهش ندارند (مثل آفرینش صحنهای مشابه شام آخر عیسی یا به دوش کشیدن گناه مردمان هنگام گذر از آتش) اما چنان هنرمندانه این پیوند رو به وجود میاره که خواننده متوجهش نمیشه (دستکم نه در نخستین خوانش.) «سیاوشخوانی» داستان روستاییه که مردمش هر سال آیین سوگ سیاوش رو اجرا میکنند تا زمینهاشون پر برکت بشه؛ از انتخاب بازیگر که خودش ماجراییه تا اجرا و پایان و بازگشت همه چیز به نقطهی صفر. داستان نمایش هم همون ماجرای سیاوش شاهنامه است ولی این بار انگار جور دیگهای بهش نگاه شده و سعی کرده در بطن شخصیتها هم بره و آیین سوگ سیاوش و تحولش به تعزیه رو نشون بده. در اساطیر ایران سیاوش نماد باروری زمینه (همونطور که خون سیاوش بر زمین جاری میشه و از اون، گیاه پرسیاووشان میرویه.) و آیین سیاوشخوانی هم هر سال به همین منظور انجام میشده. دکتر مهرداد بهار در کتاب «جستاری چند در فرهنگ ایران» به این اسطوره پرداخته و کامل توضیحش داده. اگر در اینباره کنجکاو هستید و همچنین دوست دارید بدونید که کدوم بخش از آیینهای سوگ حسینبنعلی و تعزیه از مراسم سیاوش گرفته شده پیشنهاد میکنم اون کتاب رو بخونید. این کتاب پر از جملات و دیالوگهای شاهکاره. خیلی برام سخته که بخوام بهترینش رو انتخاب کنم اما این، بیتردید یکی از بهترینهاست: «جهان را همه یکسان ساخته اند و از هر گوشه ی آن به دیگری بگریزی خود را در آیینه ی همان می بینی که می دیدی آبی را در آسمان سبزی را بر درخت و بی خردی را بر تخت.» ته نوشت: اگر حال روحیتون خوب نیست خواندنش رو موکول کنید به یک زمان دیگه چون در خواندن این کتاب گزیری نیست از زاریدن. 1 12 فاطمه آقاجانلو 1402/3/7 《 و نیز برای اجرای زنده در توس فردوسی و میدان های بزرگ همه ی روستاها و پهنه ی میان چادرهای همه ی ایل ها 》... غم داستان و قلم بیضایی هربار تازه است، هربار تازه. فکر میکردم چرا هیچوقت این امکان به وجود نیامد که فیلم یا اجراهای با کیفیتی از داستانهای شاهنامه ساخته شود؟ چرا شاهنامه انقدر مهجور مانده در میان ما؟ صد حیف. 0 16 احمد بابائی 1402/10/26 «بدْ ندانستن است و هر کسی در وی کوشند. آری، در نادرست را درست به نگر آوردن. بد دورویی است!» 📌سیاوش (سیاوَخْش) را کمتر کسی است که نشناسد. آشنایی ها اما متفاوت هستند. برخی با تک درسِ ابتری از سال آخر دبیرستان نامش را شنیدند. برخی داستانش را با صدای گرم نقالی در گوشهای از ایران شنیدند.کمتر کسانی با خواندن شاهنامه و بیشتر کسانی با نام کتاب مشهور خانم سیمین دانشور با او آشنا شدند؛ سووشون! 🔸سووشون یعنی سوگ سیاوش. اما مگر سیاوش که بوده که سوگواریاش در طی تاریخ ایران به یکی از رسوم مردم این کشور تبدیل شده است؟ سیاوش پسر کیکاووس است. همان کیکاووسی که رستم برای نجات جانش از هفت خان گذشت. و البته دردسر هایش تمام نشد. اما کاووس شاه بود. شاه ایران بود و پسرش سیاوش شاهزاده و جانشینش. از همان ابتدا پرورش او را رستمِ زال بر عهده گرفت. اما اینها و مابقی داستان را فردوسی هزار سال پیش گفته و خیلی بهتر از این حقیر هم گفته است. آنچه گفتنی است اهمیت سیاوش است.اهمیت سیاوش در مظلوم و در عین حال قهرمان بودنش است، در نگاهی است که به بشر دارد: برادرانی در هم آویخته که به ناحق و با حماقت در حال کشتن کسان خود هستند. سیاوش را همین تمایزش در جهانبینی خاص و البته مهم میکند. و اما بیضایی... 🔹بیضایی هم بهتر از من و شما میداند که مردی بود هزار سال پیش که این داستان کهن را به نظم درآورده. او میتوانست مثل خیلی ها با ساده کردن و به نثر درآوردن داستان تحسین هایی بشنود اما نخواست. نخواست که از روی دست آن دهقانِ طوسزاد بنویسد. پس چه کرد؟ بیضایی چند عنصر را برای فیلمنامه محشرش ترکیب کرده است: اول از همه داستان سیاوش و بعد دو داستان بعدی (کین سیاوش و فَرودِ سیاوش) را از شاهنامه خواند. سپس دوربینش را به روستایی در ایران برد. روستایی که هرساله در آن داستان سیاوش را اجرا میکنند. روستایی که نماینده ایران و توران نیز هست؛ رودخانهای مانند جیحون این روستا را به دو قسمت تقسیم کرده که بر هر طرفش خانی حاکم است. سووشون این دو خان و مردم دو طرف رود را دور هم جمع میکند. علاو بر اینها ریشه این اسطوره و تاثیرش را هم در خلال داستان ترسیم میکند. داستان سیاوش شاهنامه در جاهایی خلأ دارد و این خلأها گاه شک الحاق برمیانگیزند. اما بیضایی با هنرمندی و استفاده از دو داستان بعد شاهنامه، این ضعف ها را به قوت تبدیل کرده است. تسلط او بر شاهنامه در حدی هست که اصطلاح جهانِ جهان(یعنی دنیای جهنده) که فردوسی در داستان فَرود از آن استفاده کرده را در جملهای به کار ببندد و این از این دست کار ها به کرّات انجام داده است. ◾البته نقدهایی هم بر سیاوشخوانی وارد است، از جمله افزودن ویژگی ها و کارکرد های مسیح به عنوان اسطوره (مثل شستن گناهان امت به واسطهی قربانی شدنش) به سیاوش که البته در شاهنامه وجود ندارد. ◽پایان سیاوش پایان فرد نیست؛ پایان آرمانی است بزرگ. پایان آرمان صلح جهانی است. پایان برادری ملت هاست. پایان امید به سر آمدن برادرکشی. به همین دلیل است که ایرانیان بر او میگریستند؛ آنها بر روضهی مرگ انسانیت و برادری میگریستند. و انسان امروزی نیز میبیند تیر هایی را که بر جنازه این آرمان مینشیند. 1 24