آگهی

آگهی

آگهی

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

لورنتسو.....اشتباه کردم با آدمی یکی شدم که عین خودم خودم بود.وقتی خوشبختیم با کسی باشیم که شبیه خودمون نیست و اون چیزهایی را داره که ما کم داریم.به جای این که اونو ازاضطراب بیرون بیارم،خودم افتادم تو ورطه اضطراب. به نظرم می رسید که دارم آروم آروم تو آب تیره­ایی فرو میرم،عین گرداب و دارم همه عقل و نفس مو از دست میدم.چه حس وحشتناکی . ترزا... وقتی یکی خوشبخته،همیشه ازاون ذکاوتی که واسه اون اتفاق بزرگ به خرج داده، در حیرته.برعکس، وقتی یکی خوشبخت اصلا تعجب نمی کنه که این چه سرنوشت احمقانه­ایه.احمقانه و کور. به نظرش طبیعی می آید که این قدر احمقانه باشه.معلوم که احساس بدبختی برای مردم یه اتفاق طبیعیه و ازش تعجب نمی کنم.

یادداشت‌های مرتبط به آگهی