دختری به نام نل

دختری به نام نل

دختری به نام نل

چارلز دیکنز و 1 نفر دیگر
3.9
8 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

17

شابک
9786004362801
تعداد صفحات
1,024
تاریخ انتشار
1399/8/14

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        
... شهروندان عزیز،خود را برای اجرای حکم آماده کنید! شما طی
یک ­فقره عمل روشنفکری منسوخ، پا به در تعلیق‌­ترین حریم آقای
دیکنز گذاشته‌­اید و به زودی، تنها در هیات یک دهان باز، نتی یا
نهایتا مخلوطی از ورد گنگی می­‌شوید به میزان کافی،تا نوازندگان
ما ارکستر ناب زندگی را در تالار این رمان طنین افکنند.شما حق
دارید سکوت اختیار کنید.....



      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دختری به نام نل

لیست‌های مرتبط به دختری به نام نل

نیکلاس نیکلبی (متن کوتاه شده)دختری به نام نلیادداشت های پیک ویک

‌چارلز دیکنز، یکی از بهترین نویسندگان انگلیسی.

17 کتاب

بسم الله الرحمن الرحیم چارلز جان هوفام دیکنز، زاده ی ۷ فوریه ۱۸۱۲ و درگذشته ی ۹ ژوئن ۱۸۷۰، برجسته ترین رمان نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیده ی جیمز جویس، نویسنده ی بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده است.دیکنز در لندپورت پورتسی متولد شد. او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره ی کارپردازی بحریه بود. پدرش اهل لاابالی گری بود و کار را به جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز ۱۲ ساله را برای تأمین معاش خانه به کارخانه ی واکس سازی وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان هم چنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.دیکنز بعد از پایان دوره ی مدرسه در دفتر وکالتی مشغول به کار شد و پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامه نگار شود. در این دوره، در شیوه ای سخت از خلاصه نویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس ۱۸۳۲ در حالی که جوانی حدودا ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد.دیکنز در سال ۱۸۲۹ دلداده ی دختری به نام ماریا بیدنل شد، اما والدین ماریا او را از لحاظ اجتماعی در سطحی نازل تر از خود یافتند. این دل باختگی و برخوردی دیگر با او در میان سالی دیکنز، بعدها در عشق شخصیت معروف رمانش، دیوید کاپرفیلد به دختری به نام دورا بازتاب یافت.در سال ۱۸۴۲ با سفر به آمریکا و به رغم استقبال گرمی که از او شد، «یادداشت هایی از آمریکا» و «مارتین چارلز لویت» را به قلم آورد که آمیخته ای بودند از ستودنی های بسیار آمریکا و البته همه ی آنچه که در نگاه دیکنز نفرت انگیز آمدند. وی در سال های ۱۸۴۴–۱۸۴۵ نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آن جا ناقوس های جنوا، عنوان «بانگ ناقوس ها» را به ذهنش القا کرد، کتاب کوچکی که ضربه ای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز شد و برای بهبود وضع مدارس ژنده پوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأ عام، کمر همت بست؛ مدارس ژنده پوشان، موسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به رایگان آموزش می دیدند.بی اعتنایی او به هشدارها (فلج جزئی - ناتوانی در خواندن حروف سمت چپ و لنگش روزافزون پای چپ) تا بدان جا پیش رفت که در سال ۱۸۷۰ اقدام به یک رشته کتاب خوانی جدید نمود. دیکنز در ۱۵ مارس برای آخرین بار «سرود کریسمس» را خواند و سرانجام در ۹ ژوئن ۱۸۷۰، در حالی که «ادوین درود» به پایان نرسیده بود، به طور ناگهانی از جهان رفت. کتاب هایی از چارلز دیکنز که در بهخوان یافت نشد: زندگی و ماجراجویی‌های مارتین چوزلویت خانه متروک عبور ممنوع

17

داستان دو شهرآرزوهای بزرگراز ادوین درود

چارلز دیکنز،خالق دنیاهای تاریک و دوست داشتنی

13 کتاب

شاید گفتن من از دیکنز ،پر گویی باشد.تا به الآن فقط داستان دو شهر و آرزو های بزرگ را از او خوانده ام.اما کم و بیش از خلال فیلم ها و داستان ها دنیایش را میشناسم.لااقل برداشت خودم از دنیای دیکنز را مینویسم. دنیاهایی که دیکنز خلق میکند سرد،تاریک اما دوست داشتنی است.اغلب شخصیت ها از وجاهت اجتماعی برخوردار نیستند.این اما ظاهر قضیه است.دیکنز هم مثل بسیاری از نویسندگان هم عصر خود سلطه‌ی اصول پوچ حاکم بر عصر ویکتوریایی و سلطنت مآبانه ی انگلستان را نکوهش میکند.در شخصیت های دیکنز این وجاهت و جایگاه اجتماعی نیست که پیروز است بلکه تلاش انسان ها و روح‌والا‌ی آنها که با سجایای اخلاقی پیوند خورده است آنها را به سرمنزل مقصود میرساند. به همین خاطر است که محیط اطراف شخصیت ها زمخت و زننده است ،سرد و بی روح، تا زمینه ی ظهور و‌بروز یک انسان،به معنای واقعی کلمه را فراهم کند. شخصیت هایی مثل سیدنی کارتن در داستان دو شهر،الیور و دیوید در الیور تویست و دیوید کاپرفیلد،آقای اسکروچ در سرود کریسمس،نیکلاس در نیکلاس نیکلبی،ابل مگویچ در آرزوهای بزرگ و حتی نل،دوریت و لویز در کتاب های مغازه ی عتیقه فروشی،دوریت کوچک و دوران مشقت،فقط میتوانستند از چنین دنیای تاریکی ظهور کنند. برای همین است که دنیای دیکنز با همه ی تلخی،سختی و مشقتی که به باز می آورد،جذاب و دوست داشتنی است. برخی از آثار دیکنز را آورده ام.دوران مشقت به نام روزگار سخت و مغازه ی عتیقه فروشی به نام دختری به نام نل و خانه ی غم زده به نام خانه ی قانون زده به چاپ رسیده است

100

یادداشت‌ها

Mohammad mahdi

Mohammad mahdi

1400/11/21

          غم و فقر،دو عنصر اصلی این کتاب هستند اما دیکنز بازهم نوری بر این دو عنصر تابانده. نور انسانیت. داستان مثل تمام داستان های معروف دیکنز است. با ز هم از کوچه هایی که جز فقر کسی  از آن ها رد نمی شود! حرف زده شده. اما به پای "دیوید کاپرفیلد"  "آرزوهاي بزرگ" "داستان دو شهر" و حتی "اولیور تویست" نمی رسد. وقتی کتاب را می خوانی انگار  حس تکرار به آدم می دهد. انگار دیک سوئیولر همان کارتن داستان دو شهر است، کیت همان دارنی و پدر بزرگ همان دکتر مانت است. اما باز خواندنش ضرر ندارد. این حس فقط به این خاطر است که تمام داستان های دیکنز عالی، شگفت انگیز و وصف نشدنی است. اما در این کتاب با یک داستان خیلی خوب از دیکنز طرفیم. دیکنز مثل یک کارگردان خارق العاده است و از تمام بازیگران و شخصیت های داستانش بهترین بازی را گرفته. شخصیت پردازی کتاب عالی است و کسانی که در کتاب حتی در حد یک فصل راجع بهشان صحبت شده در ذهن ماندگار می شوند. در کل اگر به دیکنز(که از نظرم بهترین داستان نویس تمام دوران غرب است!) علاقه مندید حتما این کتاب را پیشنهاد می کنم.
        

3