یادداشت Mohammad mahdi

Mohammad mahdi

Mohammad mahdi

1400/11/21

دختری به نام نل
        غم و فقر،دو عنصر اصلی این کتاب هستند اما دیکنز بازهم نوری بر این دو عنصر تابانده. نور انسانیت. داستان مثل تمام داستان های معروف دیکنز است. با ز هم از کوچه هایی که جز فقر کسی  از آن ها رد نمی شود! حرف زده شده. اما به پای "دیوید کاپرفیلد"  "آرزوهاي بزرگ" "داستان دو شهر" و حتی "اولیور تویست" نمی رسد. وقتی کتاب را می خوانی انگار  حس تکرار به آدم می دهد. انگار دیک سوئیولر همان کارتن داستان دو شهر است، کیت همان دارنی و پدر بزرگ همان دکتر مانت است. اما باز خواندنش ضرر ندارد. این حس فقط به این خاطر است که تمام داستان های دیکنز عالی، شگفت انگیز و وصف نشدنی است. اما در این کتاب با یک داستان خیلی خوب از دیکنز طرفیم. دیکنز مثل یک کارگردان خارق العاده است و از تمام بازیگران و شخصیت های داستانش بهترین بازی را گرفته. شخصیت پردازی کتاب عالی است و کسانی که در کتاب حتی در حد یک فصل راجع بهشان صحبت شده در ذهن ماندگار می شوند. در کل اگر به دیکنز(که از نظرم بهترین داستان نویس تمام دوران غرب است!) علاقه مندید حتما این کتاب را پیشنهاد می کنم.
      
2

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.