کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی

کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی

کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی

سیلویا فدریچی و 2 نفر دیگر
4.5
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

9

ساحره کشی یکی از مهم ترین رخدادها در توسعه ی جامعه ی سرمایه داری و شکل گیری پرولتاریای مدرن بود.چرا که به کارگیری کارزار ترور علیه زنان،که به هیچ پیگرد دیگری شبیه نبود،مقاومت دهقانان اروپایی را در برابر یورشی که اشراف و دولت علیه آنان راه انداختند ضعیف کرد،آن هم در زمانی که اجتماع دهقانی پیش از آن که بر اثر فشار مضاعف خصوصی سازی زمین،افزایش مالیات،و توسعه ی کنترل دولتی بر هر سویه از حیات اجتماعی اش در حال فروپاشی بود.ساحره کشی دودستگی میان زنان و مردان را عمیق کرد،به مردان آموخت که از قدرت زنان بترسند،و جهان و آداب و رسوم،باورها و موضوعات اجتماعی ای را نابود کرد که وجودشان با انضباط کاری سرمایه داری ناسازگار بود،و بدین گونه عناصر اصلی باز تولید اجتماعی را باز تعریف کرد.

لیست‌های مرتبط به کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی

یادداشت‌های مرتبط به کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی

            کتاب کالیبان و ساحره ، توسط سیلیویا فدریچی، فمنیست نوشته شده است. عنوان کامل کتاب کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت بدوی است. با توجه به عنوان کتاب می‌توانید حدس بزنید کتاب در چه موردی است.
سیلویا فدریچی، سخن خود را با نقدی بر نظریات مارکس آغاز می‌کند. او با اینکه خود پیرو نظریه مارکس است اما مارکس را بخاطر عدم توجه به جنسیت مورد سرزنش قرار می‌دهد. درنتیجه فدریچی در تلاش است تا در این کتاب نگاهی به شکل گیری و آغاز سرمایه داری بیاندازد درحالی که مسئله زنان و بخصوص بدن در آن پررنگ است. انباشت بدوی نیز اشاره به فرایند انباشتی دارد که تحقق سرمایه داری را رقم زد.
فدریچی سخن خود را به شکلی تاریخی و متکی بر منابع رسمی تاریخ سده میانه در اروپا آغاز می‌کند. به نظر می‌رسد فدریچی شدیدا بر این عقیده است که مسئله زنان باید از نقطه نظری تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. به همین دلیل، کتاب با بررسی عمیق موقعیت زن و نگاه به بدن زنانه از سده‌های میانه آغاز می‌شود. او به اعمال کنترل همیشگی بر بدن زنان می‌پردازد که آن را در بطن منابع کلیسا یا قانون‌گذاری‌ها و امثالهم می‌یابد. عقیده فدریچی برآن است که این کنترل هیچ گاه از بین نرفته، تنها شکل آن در دوران های مختلف تغییر کرده است. از این رو است که او بر مطالعه دقیق تاریخ تاکید دارد.
اوج رخداد اعمال کنترل بر زنان و بدن زنانه، در پدیده ساحره کشی دیده می‌شود. پدیده‌ای که بخشی از تاریخ اروپا را شکل می‌دهد و در آن زنانی که به هرشکل متهم به جادوگری میشدند به مجازات مرگ و سوزانده شدن می‌رسیدند. فدریچی این فرضیه را مطرح می‌کند که زنان ساحره، درواقع زنان مستقلی بودند که حاضر به ازدواج یا فرزندآوری نمی‌شدند و از این حیث از سلطه قانون‌های مردانه بر زندگی و بدنشان جلوگیری می‌کردند، از این روست که این زنان متهم به جادوگری شده و مجازات می‌شدند. مسئله اساسی فدریچی در ارتباط با این رخداد که او را به نوشتن این کتاب رسانده است، ریشه‌های سرمایه‌داری است که فدریچی تماما در واقعه ساحره کشی پیگیری می‌کند. بنظر فدریچی اولین ریشه‌های سرمایه‌داری را می‌توان در ساحره کشی پیدا کرد و این کتاب نیز برای اثبات این امر نگارش شده است.

          
            راستش آن‌قدری که همیشه به تاریخ و فلسفه و هنر اهمیت می‌دادم، به اقتصاد و تأثیر عمیقش روی جنبه‌های مختلف زندگی فکر نکرده بودم و هیچ‌وقت هم چیزی در موردش نخونده بودم و فقط به واسطه‌ی آشنایی با مارکس جسته‌گریخته چیزهایی می‌دانستم اما باز هم هیچ‌وقت به‌عنوان فاکتوری تعیین‌کننده که به بسیاری از مسیرهایی که در تاریخ طی شدن جهت داده درنظرش نگرفته بودم و این کتاب از این ساده‌لوحی کودکانه بیرونم آورد.

این کتاب پر از جزئیات تاریخی و اقتصادی و فلسفی است و واقعاً آدمی از گستره‌ی دانش خانم سیلویا فدریچی در تمامی این حوزه‌ها انگشت به دهن می‌مونه، اما همین پر جزئیات بودن و گریز زدن به جاهای مختلف کتاب رو کمی سخت‌خوان کرده بود و نمی‌شد که خیلی سریع خوندش چون نمی‌شد کل حجم اطلاعات رو یک باره بخواهی توی ذهنت نگه داری. آورده‌ای که این کتاب برای من داشت شاید خیلی جدید نبود، اما کلی استدلال و دلیل مستحکم و تازه بهم داد برای دفاع از نظرات و دیدگاه‌هایی که درباره‌ی زنان داشتم. مهم‌ترین‌شون این بود که چقدر مفاهیم و دوگانگی‌ها و مناسبات اجتماعی‌ای که در طول تاریخ زنان به‌واسطه‌ی اون‌ها تعریف شدن و براشون حد و مرز تعین شده و خیلی از آدم‌ها حتی چه‌بسا بسیاری از خود زنان ازلی و طبیعی تلقی‌شون می‌کنن و فکر می‌کنن همیشه همین‌طور بوده و اصلاً باید هم همین‌طور باشه، در واقع نه تنها برساخته‌ی آدم‌ها بودن، بلکه تا حد بسیار زیادی ریشه در مناسبات مادی و اقتصادی داشتن. یعنی حتی مسئله خودِ زن نبوده انگار، بهره‌ی اقتصادی‌ای بوده که واسطه‌ی نیروی تولیدمثل زن از اون می‌شده. و این مسئله از یه طرف خیلی خیلی خیلی خشمگینم می‌کنه، از طرف دیگه فهمیدن چرایی این انقیاد سیستماتیک باعث می‌شه مسائل برام خیلی شفاف‌تر شه و فکر کردن به راه‌حل ممکن‌تر.