یادداشت ملیکا خوشنژاد
1401/12/23
راستش آنقدری که همیشه به تاریخ و فلسفه و هنر اهمیت میدادم، به اقتصاد و تأثیر عمیقش روی جنبههای مختلف زندگی فکر نکرده بودم و هیچوقت هم چیزی در موردش نخونده بودم و فقط به واسطهی آشنایی با مارکس جستهگریخته چیزهایی میدانستم اما باز هم هیچوقت بهعنوان فاکتوری تعیینکننده که به بسیاری از مسیرهایی که در تاریخ طی شدن جهت داده درنظرش نگرفته بودم و این کتاب از این سادهلوحی کودکانه بیرونم آورد. این کتاب پر از جزئیات تاریخی و اقتصادی و فلسفی است و واقعاً آدمی از گسترهی دانش خانم سیلویا فدریچی در تمامی این حوزهها انگشت به دهن میمونه، اما همین پر جزئیات بودن و گریز زدن به جاهای مختلف کتاب رو کمی سختخوان کرده بود و نمیشد که خیلی سریع خوندش چون نمیشد کل حجم اطلاعات رو یک باره بخواهی توی ذهنت نگه داری. آوردهای که این کتاب برای من داشت شاید خیلی جدید نبود، اما کلی استدلال و دلیل مستحکم و تازه بهم داد برای دفاع از نظرات و دیدگاههایی که دربارهی زنان داشتم. مهمترینشون این بود که چقدر مفاهیم و دوگانگیها و مناسبات اجتماعیای که در طول تاریخ زنان بهواسطهی اونها تعریف شدن و براشون حد و مرز تعین شده و خیلی از آدمها حتی چهبسا بسیاری از خود زنان ازلی و طبیعی تلقیشون میکنن و فکر میکنن همیشه همینطور بوده و اصلاً باید هم همینطور باشه، در واقع نه تنها برساختهی آدمها بودن، بلکه تا حد بسیار زیادی ریشه در مناسبات مادی و اقتصادی داشتن. یعنی حتی مسئله خودِ زن نبوده انگار، بهرهی اقتصادیای بوده که واسطهی نیروی تولیدمثل زن از اون میشده. و این مسئله از یه طرف خیلی خیلی خیلی خشمگینم میکنه، از طرف دیگه فهمیدن چرایی این انقیاد سیستماتیک باعث میشه مسائل برام خیلی شفافتر شه و فکر کردن به راهحل ممکنتر.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.