جزئیات فعالیت
1403/4/25
شاهنامه جلد 1
4.8
7
چو نه ماه بگذشت بر دخت شاه یکی پورش آمد چو تابنده ماه تو گفتی گَوِ پیلتن رستم است وگر سام شیرست و گر نِیرَم است چو خندان شد و چهره شاداب کرد ورا نام تهمینه، سهراب* کرد *سهراب متشکل از دو واژهست؛ سهر+آب. سهر همون سخر به پهلویه که به فارسی معاصر همون سرخه. سرخاب همونیه که میزنن به گونه که گونه انگار گل میندازه. پس این مصرع با مصرع قبل در تناسبه. ظاهراً سهراب خندههای خاصی داشته که گونش گل مینداخته برای همین تهمینه اسمش رو میذاره سهراب.
151
0
23
(0/1000)
هنوز نظری ثبت نشده است.
نظرات