جزئیات فعالیت
1403/03/05
رسیدم به داستان انعکاس آفتاب بر تختههای بارانداز... این که خود من بودم که... بچهای که وقتی از یه چیزی در جهان اذیت میشه میره یه گوشهای قایم میشه... و دوست داره هرکس نزدیکش بشه رو گاز بگیره... مثل وقتهایی که دوست داشتم برم توی اتاقک توی آشپزخونه قایم بشم و حداقل یکی دو ساعت کسی پیدام نکنه... لاینل... دوست خوب من...
1
24
(0/1000)
نظرات