جزئیات فعالیت
7 روز پیش
جستار دوم: ویژگیهای زیباییشناسی یکی از مهمترین مسائل هنر، در جهان غرب، مسئله زیباییشناسی است، طرح این مسئله که زیبایی جزء ذات هنر است یا نه؟ یکی از مباحث جنجالبرانگیز مباحث هنر در دوران مدرن بوده است. برخی بر این باورند که اساساً هنر، تجربه زیباشناختی بشر از هستی است. برخی نیز چون مارسل دوشان میگویند: هنر تجربهای است اعم از زیبایی و زشتی، از هستی. نویسنده کتاب چیستی هنر، زیبایی را از ویژگیهای هنر میداند، او در این جستار به تحلیل و بررسی این مقوله در هنر میپردازد. عناوین مباحثی که طرح میکند بدین قرار است. 1. زیبایی و تناسب؛ 2. زیبایی و احساس؛ 3. زیبایی و نظریههای لبپیت؛ 4. نیروی دستوری داوریهای زیبایی؛ 5. افول نقش زیبایی؛ 6. برآمدن فرمگرایی؛ 7. ویژگیهای زیبایی شناختی و غیر زیبایی شناختی؛ 8. ویژگیهای «فرانمودی» جستار دوم:ویژگی های زیبا شناختی 1ـزیبایی وتناسب:وقتی از ما می پرسند کدام ویژگی خاص هنر هستند اولین ویژگی که به ذهن ما میرسد قطعاً زیبایی است وبعد پرسیده شود زیبایی چیست؟میشود پاسخ داد همگیدر عنصر یا عناصری مشترکند،که از برکت وجود آنها زیبا هستند،آگوسکین قدیس در قرن ۵ زیبایی رابراثر تناسب اشیاء می دانسته درواقع اینجا بحث ویژگیهای عینی هنر مانند اندازه،تناسب،لطافت،سبکی و....... 2-زیبایی واحساس:هیوم فیلسوف قرن18 برای ادراک زیبایی باید عملی بیش از اپراک ویژگی های عینی جزئی صورت پذیرد،اقلیدس با توضیح کامل تمام ویژگی های دایره اما هیچ گاه اسم زیبایی را نمی آورد،برداشت هیوم اززیبایی را می توان ذهن باورانه توصیف کرد،یعنی زیبایی وابسته به رخدادی ذهنی است یعنی حس،احساس هیوم معتقد است که قواعد هنر را باید مانند قوانین طبیعت،از طریق مشاهده علمی کشف کرد. به نظر کانت وجه ممتاز ویژگی های زیبایی،نیروی دستوری آن است که متضمن ادعاهایی است درباره اینکه مردم باید چه احساس کنند،نه آنکه چه احساس خواهند کرد یا احساس نکرده اند 3-زیبایی ونظریه سببیت(نظریه های علّی زیبایی) شاید بتوان گفت زیبایی یکی از ویژگیهای اشیاست وخودش یک احساس نیست هیوم درعباراتی از نوشته هایش این موضوع را بیان کرده است وینتگنشتاین درکتاب خطابه های درباره زیبا شناسی که درسال ۱۹۳۸ انتشار داد رویکرد سبیت انگار را رد میکند،وینگنشتاین اهمیت احساسها را به هنگام دیدن یا شنیدن آثار هنری انکار نمی کند دربارهذنگرشی که هیوم ،برک رید اختیار کرده اند باید گفت ذتوصیف یک چیز به عنوان زشت یا زیبا همچون بیانِ مضاعف یک حالت متقابل است.بدین معنا که وقتی چیزی را زیبا توصیف می کنیم،هم می گوییم که حالتی لذت بخش احساس می کنیم.هم اینکه احساس ما براثر برخی ویژگیهای موجود در شیٔ ایجاد میشود 4-آنچه به ذائقه شخصی شیرین می آید ممکن است برای دیگری تلخ باشد، یا هرآنچه باعث سرور شخصی می شود برای شخص دیگر تاثیر دیگری داشته باشد.هیوم بعداز آنکه زیبایی را یک احساس توصیف میکند،می گوید «همه احساسها درستند،زیرا احساس به هیچ چیز جز به خود باز نمی گردد(مبدأ مراجعه احساس خودِ احساس است)هیوم سپس گفته ای را بدین مضمون نقل می کند:«بیهوده است که در مورد امور ذوقی بحث ومناقشه کنیم»می توانیم بگوییم معنا ندارد احساسی را درست یا نادرست توصیف کنیم.هنگامی که ازپلکان بلندی بالا می رویم،اگر احساس خاصی به من دست دهد که به شما ندهد،نمی توانیم بگوییم که کدامیک درست وکدام یک نادرست است 5-افول نقش زیبایی:زیبایی درمفهوم،کاربرد ویا درک هنر چقدر اهمیت دارد؟اینکه زیبایی شرط کافی برای هنر نیست همواره از شناخت طبیعی است زیبایی آشکار بوده است،در طبیعت با چیزهای زیبا روبه رو می شویم،ولی آنها را هنر توصیف نمیکنیم،همچنین آثار مصنوع بسیار زیادی وجود دارند،مانند پلها وآسیابهای بادی، درزبان انگلیسی واژه beautiful کاربرد بسیار گسترده ای پارد به طوری که تقریبا هرمورد یا موضوعی را که میخواهیم تحسبن کنیم آن رغدزیبا می نامیم. عبارت «روز زیبا»صرفا می تواند به معنی روزی باشد که هوت برای منظوریخاص مناسب باشد».اگر به زبان یونانی رجوع کنیم خواهیم دید که دران اصلا رابطه ای بین زیبایی وهنر وجود ندارد!!!!!!وزیبا خطاب کردن صرفا برای تحسبن یا مطلوب بودن است مثالها نشان می دهند که زیبایی را نمی توان شرط کافی هنر انگاشت ولی آیا می تواند شرط لازم باشد ادامه دارد
202
4
26
(0/1000)
نظرات