جزئیات فعالیت

      به نقل از گالیله: آنچه که قابل اندازه‌گیری است را اندازه بزن و آنچه که قابل اندازه‌گیری نیست را قابل اندازه‌گیری ساز! 
مهم‌ترین نکات این بخشی که خوندم اهمیت ویلیام هاروی در فهم گردش خون بود. البته بنده‌ی خدا چون نمی‌تونست مویرگ‌هارو ببینه پرهاش از اینکه چطور گردش خون برقراره ریخته بوده. همون زمان هم البته مدل هاروی در برابر مدل باستانی گالن پذیرفته نشده و پس زده شده(گویا سنت علم اینه که هر نظریه‌ی جدید و در عین حال درستی باید پس زده بشه تا مدت‌ها). توفیق اجباری شد که معادل‌های انگلیسی دهلیز و بطن و سرخرگ و سیاهرگ و مویرگ و گردش خون کوچک و بزرگ و ... رو هم یاد گرفتم :)
    
273
2

26

(0/1000)

نظرات

اون پرانتزِ (گویا سنت علم...) تقریبا همون حرفِ توماس کون است دیگه؟ 
1

1

اگر منظورت اینه که اشاره به پارادایم شیفت داره، نه لزوما بدون پارادایم شیفت هم این وضعیت هست. اگر منظورت اینه که کلا یه جایی کون بهش اشاره کرده، مطلع نیستم؛ از خودم نوشتم :) 

1