کتاب دو قسمت کلی داره.
قسمت اول شامل دو بخشه که بخش اول با روایت برههای از زندگی خیام شروع میشه و با آشناییش با نظامالملک و حسن صباح و ادامه پیدا میکنه، بخش دوم بیشتر به فعالیتهای حسن صباح و گروه حشاشین میپردازه و مقداری شخصیت خیام کمرنگتر میشه. میشه گفت این دو بخش (فارق از اینکه تا چه حد مستند تاریخی هستن) داستانوار و دلچسب جلو میره.
اما قسمت دوم کتاب داستان حول محور انقلاب مشروطه میچرخه.
نقش خیام توی این قسمت از کتاب خیلی کمرنگ میشه و فقط در حد یک "دستنوشته" ازش یاد میشه.
به طوری که اگه کتاب خطی رباعیات خیام (که البته شروعکنندهی خیلی از اتفاقات هست) توی این قسمت از کتاب حضور نداشت، علناً قسمت اول و دوم کتاب به هم ربط پیدا نمیکردن.
از طرفی، به نظرم این قسمت درگیر جزئیات خیلی زیادی میشه که ممکنه برای کسایی که زیاد اهل تاریخ نیستن جذاب نباشه.
در کل اگه ایرادات تاریخی به کتاب نگیریم و صرفاً کتاب رو به عنوان یه رمان در نظر بگیریم، کتاب شروع نسبتا خوبی در قسمت اول داره، ولی قسمت دوم به اون اندازه جذاب نیست، پایانبندی رو هم به دیدهی اغماض میتونیم پایانبندی جالبی در نظر داشته باشیم.