یادداشتهای زهرا دریس (5) زهرا دریس 1401/12/26 هر دو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 289 با اینکه اسم کتاب نشون می داد که متیو و روف هر دو می میرن ولی ته دلم امید داشتم قاصد مرگ اشتباه کرده باشه و زنده بمونن و سال های سال دوستای خوبی برای هم باشن، با مرگشون واقعا ناراحت شدم... با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود. 0 1 زهرا دریس 1401/11/1 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 237 کتابی که دوست نداشتم زمین بذارم... تصویر سازی ها انقدر جذاب و واقعی بود که بیشتر وقت ها خودم رو در کنار امیر و حسن می دیدم، باهاشون اشک ریختم و خندیدم، از خوشحالی شون خوشحال شدم و با غمشون،ناراحت... بعد از پایان کتاب ، فیلمش رو هم دیدم ، که البته به پای کتابش نمیرسید ولی دیدنش خالی از لطف نیست 0 14 زهرا دریس 1401/11/1 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 226 از این کتاب و تعاریفی که شده بود ،انتظار بیشتری داشتم!!! شاید وقتی فرنگیس وارد داستان شد ، کمی بر جذابیت داستان افزود ولی کیفیت داستان باز هم تا انتها سیر نزولی داشت متاسفانه... 0 4 زهرا دریس 1401/9/22 چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد 3.8 149 از اونجایی که خودم آبادانی هستم، جزئیات بیان شده در کتاب بسیار به دلم نشست... قلم روان خانم پیرزاد و جذابیت داستان باعث میشه دلتون نخواد کتاب رو زمین بذارید،به عنوان یک زن خیلی جاها با کلاریس همزاد پنداری کرده و درکش کردم... پایان داستان هم بسیار دلچسب بود 0 13 زهرا دریس 1401/9/8 قهوهی سرد آقای نویسنده روزبه معین 3.1 127 خیلی خیلی این کتاب رو دوست دارم، جمله های ماندگار و تاثیر گذاری داره که توی دفترچه یادداشت کردم و گاهی وقتا مرورشون می کنم و لذت میبرم🥰 1 8