یادداشتهای نسترن (5)
1404/1/3
"آیا در زندگی شکست خورده اید؟ لاقل در مرگتان موفق باشید" یک خانواده افسرده و ناراحت که با زندگیشان توسط پسر کوچکشان آلن به کلی تغییر کرد. آلن کم کم آنهارا را به زندگی امیدوار کرد به طوری که دیگر خودکشی ارزویشان نبود و وقتی ماموریتش به پایان رسید، خودکشی کرد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/12/16
"گرگور بلد نبود انسان باشد، ناگهان حشره شد گرگور بلد نبود حشره باشد، پس خودش را کشت." گرگور انسان خوبی بود که بخاطر خانواده اش به سرکار میرفت و آنها را بسیار دوست داشت ولی وقتی شرایط تغییر کرد و دیگر کارآمد نبود، از خانواده ترد شد. گرگور با اینکه جسمش تغییر کرد ولی هنوز احساسات آدمیزادی را داشت؛ سعی میکرد به دل خانواده برگردد ولی قلب خانواده اش سنگ تر این حرفا بود.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.