یادداشت نسترن

نسترن

نسترن

1403/12/15

        ده پسربچه سرباز رفتند شام بخورند
یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا باقی ماندند
نه پسربچه سرباز تا دیر وقت نشستند
یکی به خواب رفت و سپس هشت تا باقی ماندند
هشت پسربچه سرباز به دِوُن رفتند
یکی گفت همین‌جا می مانم و سپس هفت تا باقی ماندند
هفت پسربچه سرباز هیزم می شکستند
یکی خود را تکه تکه کرد و سپس شش تا باقی ماندند
شش پسربچه سرباز با کندو بازی می‌کردند
یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا باقی ماندند
پنج پسربچه سرباز به دادگاه رفتند
یکی قاضی شد و سپس چهار تا باقی ماندند
چهار پسربچه سرباز به دریا رفتند
یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا باقی ماندند
سه پسربچه سرباز به باغ وحش رفتند
یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا باقی ماندند
دو پسربچه سرباز در آفتاب نشستند
یکی سوخاری شد و سپس یکی باقی ماند.
یک پسربچه سرباز تنها ماند
او رفت و خود را دار زد و انگاه هیچ کس باقی نماند
      
90

11

(0/1000)

نظرات

فقط سوخاریه 🥲🥲

0