یادداشتهای عادله سرادی پور (3) عادله سرادی پور 1401/8/13 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.0 39 در این گوشه دنیا آدم را همینجور بار میآورند، جوری که خیال کنی تغییر غیرممکن است. جوری بارَت میآورند که از تغییر بترسی، که وقتی عاقبت اولین نشانههای تغییر آشکار شد، به آنها بدگمان باشی، از آنها بترسی، چون همیشه دیدهای که هر تغییری فقط وضع را بدتر کرده. 0 5 عادله سرادی پور 1401/8/10 نان سالهای جوانی هاینریش بل 3.5 9 آن وقتها، وقتی در خانه خودمان زندگی میکردیم کتابهای پدرم را بلند میکردم تا نان بخرم. کتابهایی که او خیلی به آنها علاقه داشت.کتابهایی که در زمان تحصیلش به خاطرشان گرسنگی را تحمل کرده بود. کتابهایی که بابتشان پول بیست عدد نان را پرداخته بود .من به قیمت نصف نان فروختم. این نرخ بهره ای است که ما به دست می آوریم،از منفی دویست تا منفی بی نهایت. 0 16 عادله سرادی پور 1401/8/9 کتاب دزد مارکوس زوساک 3.9 46 شکی نیست که جنگ به مفهوم مردن بود، ولی همیشه، وقتی کسی بمیرد که زمانی در کنارتان زندگی کرده و نفس کشیده، زمین زیر پایتان میلرزد 0 13