یادداشت‌های نرگس مولایی رئوف (5)

          جلد کتاب و صفحه‌آرایی خیلی جذابه و قلم خانم غفارحدادی هم روان و دل‌نشینه.
نکته‌ای که هست روایت هر داستان خیلی مختصره و با وجود تلنگرهای خوبی که هر داستان داره و عمق شخصیت شهید طهرانی مقدم، قابلیت این رو داره که بیشتر توصیف بشه.
نمی‌دونم کتاب مختص نوجوان نوشته شده یا نه، برای نوجوانان هم پرداختن به یه سری از جزئیات لازمه تا به قول معروف حق مطلب ادا بشه.
البته برای من مختصر بودن روایت‌ها ایجاد انگیزه شد تا بیشتر درباره‌ی شهید طهرانی مقدم بخونم. 
        

          تعلیق داستان واقعا عالی بود.
        

          بعد از تن‌تن در دوران کودکی، سرزمین مقدس دومین کتاب کمیک بود که خواندم و واقعا تصویر شخصیت اصلی و حالت‌هایش در موقعیت‌های مختلف من رو جذب می‌کرد تا انتهای کتاب رو دنبال کنم. امتیاز رو بیشتر به خاطر تصاویر دادم.
        

          با خواندن دیلماج فقط یک نکته‌ی مثبت در ذهنم شکل گرفت، خلاقیت و ساختارشکنی نویسنده.
خیلی سعی کردم با کتاب ارتباط بگیرم اما موفق نشدم، نقد و نظرات دوستان بود که من را هل داد تا بتوانم کتاب را تمام کنم.
پر از موقعیت‌هایی است که به درستی توصیف نشدند و مقداری که از رمان توقع داریم به هر موقعیت پرداخته نشده.

        

          راهی‌ست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آن‌جا جز آن‌که جان بسپارند، چاره نیست

 «راه دراز است و دشوار. سخن گفتن از راه برای آن‌ها که در عزیمت‌گاه مانده‌اند، بیهوده است؛ اما برای آن‌ها که از ماندن می‌هراسند، باید از راه گفت.» 
«شیطان برای همه‌ی ما ریسمان و زنجیر فراهم کرده، برای همه. طمع از هیچ‌کس نبریده. برخی را با ریسمان زر و سیم، برخی را با ریسمان شهوت، برخی را با ریسمان قدرت و جاه.»