یادداشتهای مصطفی حریری (2) مصطفی حریری 1401/8/17 گاه ناچیزی مرگ: رمان درباره زندگانی محیی الدین ابن عربی محمدحسن علوان 3.9 45 بسم الله هم به قدر تشنگی.. پاتوق همیشگی خرید کتاب برای من، سالهاست که کتابفروشی مولا است، این خودش داستانی دارد که اینجا و در حاشیه کتاب «گاه ناچیزی مرگ» جایش نیست. اما همین رفت و آمد به این کتابفروشی باعث شد این کتاب را همانجا داغ داغ بعد انتشار خریداری کنم. برنده بوکر عربی، و در موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده؛ زندگانی شیخ اکبر، محی الدین ابن عربی. نشر مولی، ناشر ترجمه فتوحات مکیه است و آثار متعددی از و درباره این ستون اصلی عرفان نظری، به چاپ رسانده؛ پس قاعده بر این بود که با اثری خاص روبرو باشیم. نویسنده یک عربستانی ساکن کاناداست. احتمالاً مبنای روایتش هم ربط دارد به پژوهش کلود هدایت با عنوان « در جستوجوی کبریت احمر». کتاب علوان، اما قرار است رمان باشد، تا حد زیادی به این چارچوب هم وفادار است، اما آنطور که توقع داریم چنان که در خور سوژه نوشته است، قرص و محکم نیست.شاید یکی از دلایلش تلاش نویسنده برای روایت داستان در چند خط زمانی است، خطوطی که چنانکه باید من خواننده را راضی نمیکند که وجودشان ضروری است، آنطور که اگر نباشند اثر بیسامان بماند. نکته دوم در تسلط نویسنده به هستهی اصلی آرتا ابن عربی است. اگر این تسلط وجود نداشته باشد، سیر اصلی درام شکل نمیگیرد، یعنی خط تحول شخصیت کامل نمیشود. رمان نمیداند نهایتاً شخصیت نهایی قهرمان باید کدامین گوهر تابنده را کشف کند، گیر افتادن در چنبره زندگینامه نویسی هم دست و پای او را میبندد، این طور میشود که داستان گاه ناچیزی مرگ بیشتر آنکه داستان ابن عربی آندلسی باشد، درگیریهای ذهنی عاشقانه علوان از سرگذشته ابن عربی است و به ناچار اصل داستان به حاشیه میرود چرا که علوان به حق توان ورود به اصل شخصیت قهرمان را ندارد پس مجبور است نسخهای عامه پسند از درونیات او ارایه دهد. گاه ناچیزی مرگ ممکن است به دلیل این که اولین اثر داستانی در این موضوع است و به جهت روایت وقایع و.. مهم باشد که هست، اما اثر تکان دهنده ای نیست. عاشقانهای بلاتکلیف در میانه تاریخ است و گاه سعی میکند لطایف عرفی شدهی عرفانی را هم نقل کند. 0 14 مصطفی حریری 1401/8/10 وقتی یتیم بودیم کازوئو ایشی گورو 3.3 8 هنگام خواندن این کتاب از ایشیگورو باید توجه داشته باشید که دارید چه داستانی را از چه نویسندهای مطالعه میکنید. بسیاری از فارسیزبانان، به دلیل انتخاب اولی که از این نویسنده دارند، یعنی «بازمانده روز» دچار سوءتفاهم میشوند. ما به واسطه شناختی که از ترجمه های مرحوم نجف دریابندری داریم، در گام اول برای خوانش ایشی گورو به سراغ این کتاب میرویم. الحق که ترجمه بازمانده روز، توسط دریابندری، اثری یگانه است و تراز. اما نکته در همین جاست که نباید توقع داشت که همین سبک روایی در آثار دیگری این نویسنده ادامه پیدا کند. منظورم از سبک روایی، بر جا ماندن منطق هندسی است. بازمانده روز تا جای ممکن همچنان به منطق هندسی وفادار مانده است. همه چیز ریاضی وار درست عمل میکند؛ اتفاقی که در «وقتی یتیم بودیم» رخ نمیدهد. ممکن است در هنگام این اثر بارها از خود بپرسید، خب این که منطقی نیست، باورپذیر نیست یا چه، نمیشود که تو دوستی را از زمان خردسالی ندیده باشی و امروز در سالهای نزدیک به سی سالگی ببینی و در نگاه اول بشناسیاش.همینجاست که انگشت اتهام به سمت پی رنگ گرفته میشود. اما از من میشنوید عجله نکنید، چرا که این ممکن است -چنانکه هست- یکی از تکنیک های روایی ایشی گورو باشد. اوج این شکستن حصار منطق را در اثر دیگری از ایشی گورو - تسلی ناپذیر- میتوان لمس کرد. حیف است به شخصیتهای آفریده شده توسط ایشیگورو نپردازیم؛ اگر بخواهیم در چند جمله این شخصیتها را مرور کنیم با کسانی روبرو هستیم که هر کدام با وجود داشتن هویت ملی، نژادی و قومی، در عین حال از زمین و آسمانی خاص؛ جدا و مستقل هستند. به نوعی کسانی را میتوانیم لمس کنیم که بر امواج رخداد ها و موقعیتهای جغرافیایی متعدد شناورند و هویت ها تنها نامی برای خواندنشان به آنها اضافه میکند؛ شاید این را باید در هویت نویسندهای جست و جو کرد که انگلیسی ژاپنی الاصل خوانده میشود. 0 20