یادداشتهای little dreamer (3) little dreamer 1403/6/19 من بیش از حد فکر می کنم کریستل پوتی کلن 4.3 2 «شما برای زنده ماندن نیاز ندارید به دل همه بنشینید.» تمام شدن پاراگراف با این جمله پایان ارتباط من با زمان حال بود!! دقایقی طولانی صرف مرور خاطراتم کردم، خاطراتی نه چندان خوش. کارهایی که برای تایید افراد مهم زندگیم انجام دادم یا ندادم دوباره برای من یادآوری شد. همینطور خشمی که بعد از به دست آوردن اون تأییدها سرازیر میشد و شروع کننده یک نشخوار و سرزنش طولانی بود. برای مدت طولانی ای من شبیه به سالن پذیرایی ای ( نقل از نویسنده کتاب) بودم که سعی داشت بی عیب و مطابق میل همه باشه. اما امروز، بعد از تلاش های مکرر به مرحله ای رسیدم که میتونم به این جمله عمل کنم. این کتاب مثل آب سردی بود بر ذهن داغم. 1 17 little dreamer 1403/5/16 در کمال خونسردی ترومن کاپوتی 4.3 8 اولین چیزی که توجهمو جلب کرد اسم کتاب بود و بنظرم بهترین اسمی بود که نویسنده میتونست انتخاب کنه بطوری که بارها در بخش های مختلف داستان به این موضوع اشاره شده. جزییاتی که نویسنده بیان میکنه باعث شده شخصیت ها، مکان ها و اتفاقات بطور واضح در ذهن خواننده شکل بگیره و گاهی حس میکنی به عنوان شاهد تمام ماجرا اونجا حضور داری... در کنار مقتولین، قاتلین، اتاق بازجویی و... بنظرم تنها ضعف داستان شاید این موضوع باشه که گاهی اوایل داستان ممکنه کسل کننده و گیج کننده باشه. 0 23 little dreamer 1403/5/1 کتابخانه نیمه شب 3.9 54 همه ما یه نورا درون خودمون داریم. 0 10