چندتا نکته از این کتاب نظر من رو جلب کرد:
🔻پرستش هرچیزی غیر از خدا در طی تاریخ، دارای وجوه مشترکی غیرقابل چشم پوشی بوده و این، نشوندهندهٔ ریشهٔ مشترک این ایده است.
🔻 شیطان ماهیتا از اجنه است. ماهیت جن هم چیزی صرفا متافیزیک نیست؛ بلکه نوعی خاصی از مادیت رو در خودش داره.(نور و آتش) بنابراین وساوسی که توسط شیطان به انسان القا میشه، یک القای حقیقی و واقعیه. چه بسا بسیاری از بیماریهای روان هم در اثر تاثیر این هویت مادی، بر مغز انسان باشه.(خلاصه نمیشه این فرضیه رو که شیطان و القائات شیطانی(جنی) میتونن موجب بروز یکسری از بیماریهای روان بشن رو رد کرد(بر اساس عقل و نقل).
🔻 برقراری ارتباط شیطان با انسان، از طریق مَسّ ممکن میشه که توضیحش در آیه ۲۷۵ سورهٔ مبارکهٔ بقره اومده.
🔻 تمام معاصی توسط شیاطین القا شده. ولی بعضی از اعمال توسط شیاطینی که به ماده درآومدهن به انسان آموزش داده شده. مثال تاریخیش هم عمل لواطه که شیطان(جن)، وقتی زمینه و راه حضورش فراهم شد، در شکل جوانی دراومد و به مردم آموزشش داد.
🔻 در بیشتر خطابهای قرآن، انسان و جن، هردو مورد تنبه قراره گرفتهن و هردو، مخاطب پیام خدا هستند. این، نشوندهندهٔ وجوه مشترک فراوانی بین این دو بُعد مختلف از مادهست.