مثل جلد اول دارای اطلاعاتی بسیار مفید و نو از اسناد و مراجع معتبر که انسان رو عمیقا به فکر فرو میبره. ان شاءالله که مطالعه این نوع کتاب ها تلنگری برامون باشه که به خودمون بیایم و به حقیقت عالم یقین پیدا کنیم.
یا علی 
        

          جلد دوم از مجموعه‌ی قبیله‌ی لعنت همون‌طور کن از اسمش پیداست بیشتر به جادو و سحر پرداخته. ابتدا توضیحی راجع به اساطیر حماسی گذشتگان و اعتقادات وابسته به اون مثل هندو، بودا، شینتو و از این قبیل میده و میگه این بینش اساطیری ناشی از شناخت گذشتگان از اطراف خودشون بوده و پیدایش این اعتقادات به نوعی چیزی شبیه به دین برای پاسخ به پرسش های اونها بوده (و از نظر من طبق مطالعات دیگه گاها از سر ترس از عوامل ناشناخته). و بعد میگه همین شناخت و اعتقادات به مرور باعث به وجود آمدن الهه‌ها و پرستش خدایان متعدد مثل حیوان، ترکیب انسان و حیوان و یا اجرام و پدیده‌های طبیعی مثل ماه و خورشید و باد و .. شده. بعد به کاهنان معابد میرسه، کاهنان معابد در تمام این مسلک‌ها‌. به ارتباط کاهنان با جادو و سحر اشاره می‌کنه و اینکه جادو و جنیان دو بال قدرتمند ابلیس هستند. بعد به علوم غریبه میپردازه که در تمام ادیان آسمانی ممنوع و حرام اعلام شده اما بسیاری از جمله کاهنان برای ارتباط با جنیان و به تسخیر در آوردن اونها از این علوم استفاده میکردند. در ادامه به هندوها و برهمن ها میپردازه و اعتقادات اونها، تناسخ و کارما و راههایی که برای شکستن چرخه‌ی به ذلت افتادن دارند مثل ریاضت شدید بدنی. سپس به ارتباط جن و انسان میپردازه و اینکه این ارتباط باید شرایط خاصی داشته باشه. نه فقط ارتباط با جنیان که ارتباط با نیروی خیر شرایطی که باعث بهبود این ارتباط میشه مثل مکان و زمان و آداب و لباس و اذکار و اوراد. (که خب ما دیدیم در آیین‌های احضار یا آیین‌های دیگه همه مراسم‌هایی با آداب خاص دارند که به این اشاره داره، قاعدتاً مراسمات مذهبی هم از همین قاعده پیروی می‌کنه منتهی برای اتصال به خیر) و در انتها اشاره به این داره که شیاطین و جنیان تا هنگامی که ما اذن ورود ندیم یا شرایط رو آماده نکنیم تسلطی بر ما ندارند، این فراخوانی به دو نوع عام و خاص هست. فراخوانی عام از طریق روحی و جسمی با خوردن حرام، ربا، حسد و تکبر و فراخوانی خاص با سحر و جادو و جن‌گیری اتفاق می‌افته. مثال‌ها و توضیحات کتاب برای محققین واقعا مفید و جالبه.ه
        

          چندتا نکته از این کتاب نظر من رو جلب کرد:
🔻پرستش هرچیزی غیر از خدا در طی تاریخ، دارای وجوه مشترکی غیرقابل چشم پوشی بوده و این، نشون‌دهندهٔ ریشهٔ مشترک این ایده است.
🔻 شیطان ماهیتا از اجنه است. ماهیت جن هم چیزی صرفا متافیزیک نیست؛ بلکه نوعی خاصی از مادیت رو در خودش داره.(نور و آتش) بنابراین وساوسی که توسط شیطان به انسان القا می‌شه، یک القای حقیقی و واقعیه. چه بسا بسیاری از بیماری‌های روان هم در اثر تاثیر این هویت مادی، بر مغز انسان باشه.(خلاصه نمی‌شه این فرضیه رو که شیطان و القائات شیطانی(جنی) می‌تونن موجب بروز یکسری از بیماری‌های روان بشن رو رد کرد(بر اساس عقل و نقل). 
🔻 برقراری ارتباط شیطان با انسان، از طریق مَسّ ممکن می‌شه که توضیحش در آیه ۲۷۵ سورهٔ مبارکهٔ بقره اومده.
🔻 تمام معاصی توسط شیاطین القا شده. ولی بعضی از اعمال توسط شیاطینی که به ماده درآومده‌ن به انسان آموزش داده شده. مثال تاریخی‌ش هم عمل لواطه که شیطان(جن)، وقتی زمینه و راه حضورش فراهم شد، در شکل جوانی دراومد و به مردم آموزشش داد.
🔻 در بیشتر خطاب‌های قرآن، انسان و جن، هردو مورد تنبه قراره گرفته‌ن و هردو، مخاطب پیام خدا هستند. این، نشون‌دهندهٔ وجوه مشترک فراوانی بین این دو بُعد مختلف از ماده‌ست.