یادداشت‌های 𝗥𝗮𝗸𝗶𝗶𝘇|رَکیذ (8)

          «بسم رب الشهداء و  الصدیقین» 
تایمی که برای خوندن ِ این کتاب صرف شد،  معمولی بود. 
اینطوری که شاید دائم منتظرِ تموم شدنش بودم. 
نمیدونم چرا ولی حس کردم نگارشِ کتاب خیلی ضعیفه؛ جملاتِ کوتاه خیلی داشت،  بعضا حتی شاید غلط املایی! 
به نظرم در مورد این شخصیت بزرگ اما غریب به علت ناشناخته بودن، باید یه کتاب مفصل و عالی نوشته بشه که ظاهرا شده.. 
معاونِ لشگر سپاه سبزوار خیلی مَرد بود خیلی! 
کاش بیشتر بشه شهید فرومندی رو شناخت.. 
        

          «بسم رب الشهداء و صدیقین» 
حالا که به پایان این کتاب رسیدم، با معرفت بیشتری مزار شهید ذولفقاری رو زیارت میکنم.. 
و بیشتر با ایشون و شخصیتشون آشنا شدم؛
کتاب بسیار جمع و جوری بود، به طور کلی انتشارات شهید هادی روایت گری خوبی رو در قالب داستان ها داره.. 
نگارش کتاب خوب بود اما یه سری جاها غلط املایی داشت،  به طور مثال به جای نوشتن کلمه قالب با قاف، اون رو با غین نوشتن به صورت غالب.. 
در کل کتاب خیلی خوبی بود و دلیل اون یه ستاره کمترم هم همین غلط املایی بود؛  اما اگ بخوام شخصیتِ شهید رو در یک جمله توصیف کنم اونم اینه که: طلبه ی مجاهدِ فلال فروشِ خوش سیما:))) 
        

          «بسم الله» 
کتاب رو خیلی دوست داشتم، سال ها قبل مطالعش کرده بودم
و بدون اغراق باید بگم که اولین بار با خوندنِ این کتاب به ژاپن سفر کردم:)) 
کتاب جذابی بود؛ حاصل تمامِ سفر ها و تعامل های دوزوج و متفاوت از همه نظر.. 
        

          کتاب سیمرغ از اون کتابایی بود که اصلا نتونستم باهاش ارتباط بگیرم و اینکه دوتا صفحه مونده به اتمام کتاب رهاش کردم بی دلیل نبود.. 
احساس کردم جملاتِ نامفهوم بود و اصلا نتونست من رو تا خمین و دوران ناصر الدین شاه و..  ببره! 
نگراش درستی نداشت،  احساس کردم یه جایی غلط املایی داشت. 
در کل کتابِ جذابی نبود. 

        

          [بسم ربِ الشهداء‌و‌الصدیقین]
همونطور که از جلد کتاب معلوم هست ، کتاب مربوط به شهید حججیه . .
کتابی که به ۵ فصل تقسیم شده و هر فصل راویان مخصوص خودش رو داره ؛ یک فصل مربوط به پدرو‌مادر‌ شهید ، یک فصل مربوط به همسر شهید ، یک فصل همرزمان و فرمانده شهید و ..
کتاب جمع و جور و خوبی بود ، نسب به باقی آثار های مرتبط با شهید .
و یادداشت های شهید در دوران مختلف زندگیشون در انتهای کتاب قابلِ توجه بود و به نظرم جذاب ترین بخش کتاب مرتبط با این قسمت بود .
لازمه که به تصاویر مختلفی از شهید که در دوره های مختلف زندگیشون در صفحه به صفحه ی کتاب اومده هم به عنوان شیرینی کتاب ، بهش اضافه کنم . .
اما ای کاش عنوانِ بهتری برای کتاب انتخاب میشد ؛ به نظرم حیف بود !
        

          به‌نامِ‌خالقِ‌علی(ع)
این کتاب از اون کتابایی بود که از اولش کمتر تونستم باهاش ارتباط بگیرم ، ولی هر چی به انتهای کتاب نزدیکتر میشدم ، ارتباطم با کتاب بیشتر میشد . .
شاید اوایل یکم اذیتم میکرد ولی اواخر خیلی جذبم کرد .
ابتدای کتاب با وجودِ مبارکِ حضرتِ رب و تفسیرِ سوره ی مبارکِ توحید شروع شد و اواخر کتاب با وجودِ مقدس و نورانی حضرت امیر(ع) به پایان رسید .
نگارشی که کتاب داشت من رو جذب خودش کرد ، مخصوصا جلد و طراحی اون ؛
در هر حال کتابِ خوبی بود ، فقط چون اوایل یکم اذیتم کرد یه ستاره کمتر دادم ..
        

          کتابِ سلیمانی عزیز ، گوشه ایی از فداکاری ها و ایثارگری های سردار رشید اسلام ، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به صورت داستان و روایت اومده . .
متن کتاب از همون ابتدای مقدمه من رو جذب خودش کرد .
بعد از خوندن اسم عزیزِ بعضی از راویان این کتاب به وجد می اومدم ؛ از شهید امیرعبدالهیان تا شهیدِ اخیر ، شهید طهرانچی ، بعضی از داستان های این کتاب رو روایت گری کرده بودند .
اون یک ستاره کمتر ، تنها دلیلی که داشت این بود که ای کاش جلد کتاب رو زیباتر طراحی میکردن تا بتونه بیشتر مخاطب رو جذب خودش کنه . 
        

          یادمه این کتاب رو هم خوندم و هم صوتش رو گوش کردم . .
روایتگری خوبِ راوی من و جذب خودش کرد .
هنوز وقتی بهش فکر میکنم تمامِ تن و بدنم میلرزه ؛ برای کسایی که از مرگ به شدت هراس و ترس دارند ، اصلا توصیه نمیشه . .
خودم بعد از خوندن کتاب ؛ بارها ترس داشتم تا بالاخره از یاد بردم . .
اون دوتا ستاره کمتر و برای قدرتِ ترسی که این کتاب به انسان تحمیل میکنه برداشتم . .