یادداشتهای علی دِهنه گر (2) علی دِهنه گر 1402/11/29 احتناک تقی شجاعی 3.8 5 کتاب که تمام شد به فکر فرو رفتم. با خود گفتم شاید اینکه [کاملا بی اختیار] عکس گنبد حضرت زینب(س) را به عنوان Book Mark انتخاب کردم بی حکمت نبوده... این کتاب اقتباسی است بس آزاد و لگامگسیخته از ماجرای یک قهرمان، یک الگو، یک 'شهید'. از ویژگیهای جالبش میتوان به تعلیق داستان اشاره کرد، تا حدود 100 صفحه اول، شما نمیتوانید تشخصی دهید که صحبت از چه کسی است و ماجرا چیست! از دیگر ویژگیهای بسیار مثبت آن میتوان به انتخاب اسامی عالی و مناسب اشاره کرد، مانند 'جَون' (شخصیت اصلی)، 'کارگزار تنک ریش' و... اما تنها یک بار در داستان، اسمی از 'علی' برای یکی از شخصیتها برده میشود، که با توجه به سبک نوشتن، اگر از اسم 'ایلیا' یا... استفاده میشد، بهتر بود. و اما نکته آخر [و البته نظر شخصی بنده] آنکه؛ بعضاً در انتهای داستان شاهد بهم ریختن ریتم داستان سرایی میشویم! یعنی مخاطب با خواندن بعضی کلمات و جملات، فراموش میکند که قبلتر در چه فضایی بوده و انگار گویی به یک دفعه کمی فضا مدرنیته میشود و مجدد باز میگردد به ریل. بخشی از متن: '...صحنهای آشنا،؛ آشناییِ حلقومِ انسانیت با تیزی خنجر. فرشته به خنجر اجازهٔ بریدنِ بوسهگاه را نمیدهد. بوسهها عشقآفرینند. و عشق را هیچ خنجری توان بریدن ندارد. اما عشق را توان دل بریدن چگونه است...؟' با تشکر از جناب آقای تقی شجاعی، نویسنده محترم کتاب. 0 4 علی دِهنه گر 1401/10/18 حیدر آزاده اسکندری 3.7 73 'کلمات' حقیر و عاجز هستند از بیان وصف این کتاب. خط به خط پنجاه صفحه آخر آتشی بود بر دل و داغی بر جگر. بغضی که نمی شود فریاد کرد. از جنس حرف های درِ گوشی است! هنگام خواندن متن کتاب، مدام از ذهنم خطور می کرد: "و چه خون دل ها خورد علی(ع) از دست این جماعتِ سر به سجودِ آیه خوان و به ظاهر متدین..." بخشی از تکه آخر کتاب: "شیعه تافته ی جدا بافته است. تقدیرش با همه فرق می کند. مثل ده سالگی علی(ع) عقایدش را به سخره می گیرند. بوی خطر که مشموم می شود، تنهایش می گذارند و تنهایش می گذارند، و تنهایش می گذارند..." 0 31