یادداشت فرجانه خبازیان زاده

        (هو النور)
بعد از سال‌ها فاطمه رو دیدم. فاطمه‌ای که هنوز عاشق خنده‌هاشم، خاطره تعریف کردن‌هاش، شعر خوندن‌هاش... انگار نه انگار که از دبیرستان چند سال گذشته، انگار نه انگار که از اون موقع هم رو ندیدیم و اون قدرها هم پیگیر هم نبودیم.
با فاطمه توی اون سه روز عزیز گفتیم و خندیدیم و برای هم شعر خوندیم... از یادگارهای اون سه روز توی ذهنم شد تعریف و تمجیدهای فاطمه از دفتر شعرهای آقای برقعی که تا قبلش خودم فقط ۲تاشون رو خونده بودم، حالا از نمایشگاه ۲ جلد دیگه هم گرفتم و توی این چند روز به یاد فاطمه و دبیرستان و اعتکاف خوندم.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.