یادداشت بهارفلاح
1403/5/25
کتاب حاضر گزارشی از دلیل وچگونگی حادثه چرنوبیل ارائه نمی دهد بلکه شامل روایتهایی است که نشان میدهد طی حادثهی فجیع چرنوبیل، آتشنشانان و پزشکان و کارگران زیادی قربانی شدند. آنها قهرمانانه به میدان آمدند تا برای نجات جان همنوعان خودشان اقدام کنند. میدانی که خالی از چارهاندیشیهای حکومت شوروی و مملو از سهلانگاری و پنهانکاری ناشی از ترس از سوی دولتمردان وقت بود. باوجود نوشتههای مستندی که از زمان حادثه برجای مانده است، هنوز هم ابهاماتی باقی مانده که هیچکس دقیقاً نمیداند چه اتفاقی افتاده است. فاجعهی چرنوبیل که بدترین اتفاق غیرنظامی در نیروگاه هستهای بهشمار میرود، در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ رخ داد. این حادثه حاصل یک انفجار و آتشسوزی در رآکتور هستهای شماره ۴ نیروگاه اوکراین بود. انفجار نیروگاه چرنوبیل بهدلیل یک آزمون و خطای انسانی روی این رآکتور هستهای روی داد. انفجاری که مرکز هستهی راکتور را متلاشی کرد، به انتشار حجم زیادی از تشعشعات مواد رادیواکتیو در منطقهی وسیعی از غرب شوروی و حدود سهچهارم اروپا منجر شد. عدهی زیادی معتقدند تأثیرات و نتایج انتشار این تشعشعات تا سال ۲۰۶۵ همچنان روی کرهی زمین باقی خواهد ماند. سوتلانا الکسیویچ» روزنامهنگار مشهور اوکراینی، کتابهایش را بیشتر دربارهی جنگ و حوادث و براساس مصاحبه با صدها نفر از مردم و بهصورت مستند مینویسد.سالها به عنوان روزنامهنگار و واقعنگار در ژانر رمان جمعی یا تکگویه کار کرده است. تابوتهای روئین و جنگ چهره زنانهندارد از مشهورترین نوشتههای او در ژانر رمان جمعی است که به فارسی ترجمه شده است. جنگ چهره زنانه ندارد را هم خوانده بودم ازقبل، داستانهایی مستند از زنان حاضر در جنگ جهانی دوم . کتاب «صداهایی از چرنوبیل» داستانهای واقعی از مردمی است که ناخواسته درگیر آلودگیهای شدید هستهای در اثر انفجار در نیروگاه اتمی اوکراین شدند. زندگیهایشان در عرض ۹۰ ثانیه ازاینرو به آن رو شد؛ همهچیز تغییر کرد و لبخندهایشان به اشک تبدیل شد.کتاب تماما شرح مستندی است از وقایعی تکان دهنده که قلب هر انسانی را به درد می آورد. «صداهایی از چرنوبیل» ماجرای ترسها و خشمها و زندگی آدمهای بیگناه را از زبان خودشان بهصورت واقعی و با هنر نویسنده بهگونهای خواندنی به تصویر میکشد. روایتهایی که شاید جای دیگری فاش نشده و تنها در این کتاب میتوان خواند. بار غمی که از خواندن کتاب بر قلب آدمی می نشیند را نمی توانم انکار کنم ولی از خواندن کتاب پشیمان نیستم. کتاب را از نشر کوله پشتی ترجمه حدیث حسینی خواندم ولی نشر میلکان هم کتاب را با عنوان «صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعهی هستهای» و با ترجمهی سمانه پرهیزکاری به بازار عرضه کرده، همچنین کتاب با عنوان «صداهایی از چرنوبیل» با ترجمهی احمد عزتیپرور توسط انتشارات ملورین چاپ و منتشر شده است.
(0/1000)
1403/5/26
0