یادداشت راضیه.الف
1404/6/8

📌هشت داستان کوتاه در سبک رئالیسم جادویی با عناصر سورئال، که از زبان اول شخص روایت میشن📌 موسیقی جاز، بیسبال، تنهایی، زن [دویدن و گربه] بعد از خوندن چهار اثر از هاروکی موراکامی دیگه مطمئنا میگم که میشه این مفاهیم و عناصر رو در داستان هاش دید.(شاید همش با هم جمع نشه) توی این ۸ داستان کوتاه هم انگار موراکامی رو به روت نشسته و خیلی عادی از تجربیات گذشته و خاطراتش میگه (شایدم خاطرات یکی دیگه)، اما کم کم همشون رنگ غیر عادی بودن میگیرن، البته که برای خودش همه چی عادیه... دیدن یه میمون سخنگو، به واقعیت تبدیل شدن یه خیال، رخداد های عجیب و غریب جوری تعریف میکنه که انگار هر روز با این قضایا سرو کار داری:) 📌شاید بگید خوب بعدش چی؟ موراکامی این خاطرات رو گره میزنه به مفاهیم و سوالات فلسفی، به دنبال جوهره حیات میگردی، درباره زندگی و گذرا بودنش فکر میکنی، مفهوم خاطره رو واکاوی میکنی و توی دنیای آدمای تنها سرک میکشی.... زن، توی داستان های موراکامی، روی قهرمان تأثیر گذاره، یا به سمت تفکر بیشتر هدایتش میکنه، یا باعث تجربیات عجیب و غریب میشه، یا خودش یه تجربه عجیبه... انگار توی هر داستان سعی میکنه کمی به شناخت زن نزدیک بشه اما هر بار با شگفتی هایی رو به رو میشه... داستان هاش حس داستان های غربی رو دارن که چند تا عنصر و المان ژاپنی بهشون اضافه شده، توی ذوق نمیزنه و خوب این سَبک موراکامیه... توی بعضی داستان ها اطلاعاتی درباره موسیقی و بیسبال ارائه میداد که من خیلی سررشته ای ازشون نداشتم، و رد شدم. اگر درباره اشون میدونستم حتما درک بهتری از داستان ها داشتم، اما الان هم حس نمیکنم بخش زیادی از داستان رو از دست دادم.
(0/1000)
نظرات
1404/6/9
فکر نکنم فعلا سمت آثار موراکامی برم . چون از چندین و چند نفر از افراد و دوستان کتابخوان شنیدم که آثار ترجمه ی شدهی موراکامی در ایران به شدت سانسور میشن و عملا روند داستان دچار اشکال میشه؛ و فضای غیر سانسور شده داستانها هم اونطور که شنیدم در سبک و علاقهی من برای مطالعه نیست.
1
1
راضیه.الف
1404/6/9
0