یادداشت بهارفلاح🌺⭐

«مرادِطبیع
        «مرادِطبیعت زِ ایجاد ما،عشق ورزی است»
دیالوگی از چبوتیکین در نمایشنامه
🟣📖نمایشنامه سه خواهر در 4پرده از آنتون چخوف روسی 🇷🇺تلخ، کسل‌آورترین اثری بود که تاکنون از او خوانده‌ام .نمایش نامه‌ای ،زن محور که یک تراژدی اجتماعی است.روایت 3خواهر ویک برادر که دریک شهرستان دورافتاده زندگی میکنند.خوشبختی ازنظر این سه خواهر درکوچ کردن به مسکو ورفتن از این شهرستان کوچک است.دخترانی که مسکو را کعبه آمال خودقرار داده اند.خوشبختی خلاصه شده است فقط در مهاجرت به مسکو
♀️پرده اول نمایشنامه نسبتاً فضای شادتری نسبت به سایر پرده ها دارد ، چرا که همه امید برگشت به مسکو را دارند ، مخصوصا که قرار است آندری(تک برادر) بزودی به دانشگاه 🎓مسکو برگردد ، و خواهرانش هم کم کم میخواهند به مسکو برگردند.بین پرده‌های اول و دوم و سوم فواصل زمانی وجود دارد و فقط پرده چهارم است که با فاصله کمی از پرده سوم اتفاق می‌افتند. فضای کسالت آور شدید و بطالتی که سراسر این نمایشنامه را در برگرفته ، و رنج هایی که انسان های روشنفکر و دست بالا ، در این محیط می کشند ، موضوع اصلی این نمایشنامه می باشد.
⚛️داستان خط مشی تلخ وسیاهی دارد که نشان می‌دهد آرمانهایی بی تناسب با امکانات درنهایت محکوم به فنا خواهند بود.وهرچه به آخر نمایش نزدیک می شویم تراژدی‌تر می‌شود ، تا جایی که خود سه خواهر درگیر عشق های ناکام و مسائل و رنج هایی میشوند ، و آندری هم متوجه خیانت ناتاشا شده بصورت غیر مستقیم،می‌شودو با رفتن نظامیان به منطقه ای دیگر ، و رفتن ایرنا و اولگا به مدرسه ای که اولگا در آند مدیر شده ، که به خاطر دعوایشان با ناتاشا بوده وهمچنین رفتن سرهنگی که ماشای شوهر دار که از بلاهت شوهرش به تنگ آمده و عاشق این سرهنگ شده بود،همچنبن  با کشته شدن معشوقه ایرنا توسط رقیب عشقی اش دریک دوئل ⚔️و با فرزند داری و زن ذلیلی آندری و خباثت ناتاشا .....همه وهمه تلخ‌کامی وناکامی را نمایش می‌دهند

♀️📚پس از مطالعه‌ی اکثر نمایشنامه‌های آنتون‌چخوف چندین وجه اشتراک خیلی چشم گیر است: حضور مردمانی منفعل که در زندگی خویش ساختن وتلاش برای نیل به آرزوها را هدرخود ازبین برده اند وفقط طالب آرمانهای خود هستند بدون کوچکترین سعی وتلاش وبه کارگیری استعدادهایشان همچنین آثاری که خواندم دیالوگهای فلسفی وروشنفکر مابانه ردوبدل نمی شود وبه زبان ساده وروان روایت می‌کند،شخصیت پردازی چخوف به کمک دیالوگ ها توسعه پیدا می کند.حتی جزئیات رفتاری وافکار افراد فقط از طریق دیالوگ میان شخصیت ها آشکار می شوند.  پرحرفی🗣️ بزرگترین معضل زندگی این آدم هاست؛ که منجر به بی عملی می شود. شخصیت های خرده مالک یا متولان قدیمی، اکثراً خود را روشنفکر می دانند؛ و در طبقه ای بالاتر.اکثراً احساسی نوستالژیک نسبت به گذشته دارند. حتی رعیت ها.اکثر عشق‌ها نافرجام و همچنین ممنوعه ❌هستند.
اکثر نمایشنامه‌های چخوف در خانه‌های🏘️ روستایی روسیه اتفاق می افتند و زندگی یکنواخت و ناامیدانه ی طبقه مالک را ترسیم می کنند. شخصیت های چخوف همگی آرزوی زندگی بهتری را دارند، امّا هیچ‌یک نمی داند چگونه آن را به چنگ آورد و یا اساساً برای رسیدن به مال واموال خود از کجا شروع کند.
♀️🎙️اگر قرار است از خواندن یک اثرکلاسیک نتیجه مطلوب حاصل شود نیازمند به آگاهی از موقعیت تاریخی واجتماعی روایتِ آن اثر داریم.نمایش نامه حاضر در دوران پایان حکومتِ خودکامه تزاری روایت میشود،درآخر نمایش نامه به دوستداران ادبیات روس(به ویژه آنتون چخوف) توصیه می‌شود.

📝بریده‌ای جذاب از کتاب: 
ما از زندگی آینده برخوردار نخواهیم شد،ما زنده ایم تا ایجادش کنیم.
      
299

38

(0/1000)

نظرات

ممنون از یادداشت خوبتون 😍🌸
1

1

بهارفلاح🌺⭐

بهارفلاح🌺⭐

19 ساعت پیش

خواهش میکنم🙏

ممنون ازشما که  وقت گذاشتین خوندین😍⭐ 

1